درباره ما
تماس
پیوند ها
نقل مطالب ماه مگ بدون ذکر ماخذ ممنوع است
 

«Prev | 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | Next»
ترجمۀ فارسي اين مقاله از روي ترجمۀ انگليسي آن صورت گرفته كه در مجلۀ نيولفت ري‏ويو، شماره93(سپتامبر- اكتبر1975،ص29-3) چاپ شده است. كولتي در اين مقاله،نخست فرق ميان تقابلِ واقعي و تناقضِ ديالكتيكي را شرح مي‏دهد، سپس اثبات مي‏كند كه در كتاب سرمايه،تقابلها از نوع تناقضهايِ ديالكتيكي‏اند. به همين دليل،ماركسيسم بر خلاف علم، پايبند اصل امتناع تناقض نيست ونمي‏تواند علم باشد.

» ادامه مطلب

ترجمۀ فارسي اين مقاله از روي ترجمۀ انگليسي آن صورت گرفته كه در مجلۀ نيولفت ري‏ويو، شماره93(سپتامبر- اكتبر1975،ص29-3) چاپ شده است. كولتي در اين مقاله،نخست فرق ميان تقابلِ واقعي و تناقضِ ديالكتيكي را شرح مي‏دهد، سپس اثبات مي‏كند كه در كتاب سرمايه،تقابلها از نوع تناقضهايِ ديالكتيكي‏اند. به همين دليل،ماركسيسم بر خلاف علم، پايبند اصل امتناع تناقض نيست ونمي‏تواند علم باشد.
مترجم فارسي، در مقاله هر جا ارجاعهایي به آثار كانت،هگل،ماركس وكاسيرر وجود داشت، ترجمۀ انگليسي را با متن اصلي آلمانيِ آثار فيلسوفانِ فوق (تاآنجا كه در دسترسش بود) مقابله كرده و از ترجمه‏هاي انگليسي آثار هگل و ماركس، جز آنچه مترجم انگليسي به كار برده، سود جسته است؛ و چنانچه لغزشي در متن مشاهده نموده اصلاح كرده است. عبارات داخل كروشه‏ها و پانويسهايي كه با علامت م. مشخص شده‏اند همه از مترجم فارسي مقاله اند.

» ادامه مطلب

يادداشت مترجم
با فروريزي كمونيسم در اروپاي خاوري و شوروي پيشين بعضي بر اين تصورند كه عصر ماركسيسم- لنينيسم به سر آمده است. اما از ياد نبايد برد كه ماركس نمونۀ اعلاي يك مرتجع- انقلابي است؛ ومانند روسو و هگل، هم پدر توتاليتاريسم چپ است و هم توتاليتاريسم راست. موسوليني او را «فيلسوف بزرگ خشونت طبقه كارگر» مي‏ناميد. و استالين و مائو،هيتلر وموسوليني و ديگر ديكتاتورهاي چپ و راست، چه مستقيم و چه غير مستقيم، از ماركسيسم- لنينيسم درسهاي بسياري آموختند و به كار گرفتند. وحشتناكترين ارمغان ماركسيسم – لنينيسم تقديس آدمكشي بود. نه تنها گروههاي چپ افراطي بلكه گروههاي راست افراطي نيز، هم از لحاظ ايدئولوژي وهم در تبليغات و سازماندهي، ماركسيسم- لنينيسم را الگو و سرمشق كار خود قرار داده‏اند، زيرا با عقايد سنتي و كهن نمي‏توان توده‏ها را تحريك كرد و به جنبش درآورد. تكنيكهاي نو اسطوره‏سازي و تحريك تخيل توده‏ها و همراه با آن، سازمان دادن آنها از ابزارهاي لازم براي ايجاد جنبشهاي توده‏اي مانند كمونيسم و ارتجاع فاشيسم در قرن بيستم بوده‏اند. تاریخ تروریسم از لنین تا بن لادن سر گذشتی شگفت انگیز دارد. باید منتظر ماند ودید که تروریسم پس از بن لادن چه تحفه ای از آستین بیرون خواهدآورد. ما اكنون در سطح جهاني شاهد نضج گرفتن دوبارۀ ايدئولوژيهاي راست افراطي هستيم. به همين دليل، شناختن انديشۀ پدران توتاليتاريسم(روسو،هگل و ماركس) لازم است.
مقالۀ زير به قلم لوچوكولتي يكي از برجسته‏ترين فيلسوفان ماركسيست است. او رسالۀ دكتراي فلسفۀ خود را به سال 1949 دربارۀ منطق كروچه نوشت. سپس در سال 1950 به حزب كمونيست ايتاليا پيوست. در سال 1958 به همراه فيلسوف ايتاليايي دلاولپه،عضو هيئت تحريريۀ مجلۀ سوچيته Societe)) ، ارگان فلسفي حزب كمونيست ايتاليا شد. رهبري حزب،مجلۀ مذكور را در سال 1962 تعطيل كرد و كولتي نيز در سال 1964 حزب كمونيست را ترك گفت. كولتي چند سال پیش در گذشت. كولتي استاد كرسي فلسفه در دانشگاه رم بود. تخصص كولتي در مورد ارتباط انديشۀ ماركس با هگل و روسو است. او كتابها و مقاله‏هاي بسياري نوشته است. دو كتاب زير از او به انگليسي ترجمه شده اند:
1. از روسو تالنين(لندن 1972)
2. ماركسيسم و هگل(لندن1973)
كولتي مقاله‏ي«ماركسيسم و ديالكتيك» را پس از آثار فوق نگاشته و چكيده‏ي مطالعات اوست. كولتي با قدرت تحليلي انديشه‏اش كه در ميان ماركسيست‏ها كم‏نظير است در اين مقاله، در واقع،جوانب مختلف انديشه‏ي ماركس را به طور سيستماتيك بررسي كرده است، و بي‏اغراق مي‏توان گفت بهترين و موجزترين مقاله‏اي است كه تاكنون دربارۀ ديالكتيك و ارتباط آن با نظريه‏هاي«باخود بيگانگي»(اليناسيون)،«بت‏شدگي» (فتيشيسم)، «ارزش» و«ارزش اضافي» نوشته شده است.
ترجمۀ فارسي اين مقاله از روي ترجمۀ انگليسي آن صورت گرفته كه در مجلۀ نيولفت ري‏ويو، شماره93(سپتامبر- اكتبر1975،ص29-3) چاپ شده است. كولتي در اين مقاله،نخست فرق ميان تقابلِ واقعي و تناقضِ ديالكتيكي را شرح مي‏دهد، سپس اثبات مي‏كند كه در كتاب سرمايه،تقابلها از نوع تناقضهايِ ديالكتيكي‏اند. به همين دليل،ماركسيسم بر خلاف علم، پايبند اصل امتناع تناقض نيست ونمي‏تواند علم باشد.
مترجم فارسي، در مقاله هر جا ارجاعهایي به آثار كانت،هگل،ماركس وكاسيرر وجود داشت، ترجمۀ انگليسي را با متن اصلي آلمانيِ آثار فيلسوفانِ فوق (تاآنجا كه در دسترسش بود) مقابله كرده و از ترجمه‏هاي انگليسي آثار هگل و ماركس، جز آنچه مترجم انگليسي به كار برده، سود جسته است؛ و چنانچه لغزشي در متن مشاهده نموده اصلاح كرده است. عبارات داخل كروشه‏ها و پانويسهايي كه با علامت م. مشخص شده‏اند همه از مترجم فارسي مقاله اند.

» ادامه مطلب

يدالله موقن
لوكاچ به علم اعتقادي ندارد؛ او به پيروي از ماركس معتقد است كه علم مقوله‏اي اجتماعي است. بنابراين علم فيزيك كه گاليله و كپلر بنا نهاده اند بر اساس الگوي توليد كالا در جامعۀ بورژوايي است؛ و چون علم فيزيك، طبيعت را كه فراگرد يا امري سيّال است در قالب مفاهيم خود، تثبيت و لايتغير مي‏كند يعني آن را به شيء صلب تنزل مي‏دهد، پس علم،مظهر از خود بيگانگي وعامل تبديل فراگرد هاي سيال و گذرا به شيء(يا كالا) است.
هدف ماركسيسم از ميان بردن جامعۀ بورژوايي و همراه با آن، برافكندن علم، به منزلۀ يك مقولۀ بورژوايي است. از اين رو، بنا بر نظر لوكاچ بديهي است كه ماركس نمي‏خواسته است علمي‏تازه بنياد نهد، زيرا علم، في نفسه، بورژوايي است. هدف ماركس بي اعتبار كردن علم اقتصاد بود و زير عنوان كتاب او، سرمايه،«انتقاد از اقتصاد سياسي» نيز همين نظر را تاييد مي‏كند. هگل معتقد بود كه جهان، واقعيتي است با خود در تناقض. از اين رو، واقعيتي است واژگونه يا وهمي. آنچه حقيقي است ايده است نه ماده؛ بنابراين هيچ گونه شناختي در مورد جهان بر پايۀ شناخت ماده يا ماترياليسم صرف امكان پذير نيست. به گمان هگل، فيزيك نيوتني، ماترياليستي است؛ بنابراين در مقايسه بامتافيزيك، اگر نادرست نباشد، لااقل ناقص است.

» ادامه مطلب

Lukacs and Avantgarde Literature يدالله موقن
null

تامس ولف مي‏گفت:
«بينش من از جهان بر اساس اين عقيده استوار است كه تنهايي به هيچ وجه وضع نادري نيست؛ يعني چيزي نيست كه فقط مخصوص به من يا معدود انسانهاي خاصي باشد، بلكه حقيقت ناگزير و اصلي وجود بشري است.»
وقتي بشر بدين شيوه تصوير شد ديگر نمي‏تواند با ديگران ارتباط برقرار كند و در صورتي هم كه چنين كند رابطۀ او سطحي و عَرَضي خواهد بود. اين تنهايي ذاتي بشر را نبايد با تنهايي فرد،كه در ادبيات رئاليست سنتي مي‏يابيم، اشتباه كرد.

» ادامه مطلب


*گفتگو با یدالله موقن (3)
گفتگو کننده محمد رضا ارشاد
-
*يعني پس از انقلاب دوباره تقابل سنت و تجدد مطرح شد، به نظر شما چرا‏اين گونه شد و‏آيا در‏اين فضاي نوپديد پس از انقلاب ما توانستيم تعادل و هماهنگي بين‏اين دو (سنت و تجدد) برقرار كنيم يا آنكه دچار همان دور سابق شديم؟
- اين تقابل از آن رو دوباره سر بر كشيد كه بخشهايي از جامعه و شيوه اداره كشور به وضع پيش از انقلاب مشروطه بازگشته بودند. خطر نوعي توتاليتاريسم وجود داشت. بعضي از روشنفكران كه خطر توتاليتاريسم را دريافته بودند، دست به انتشار كتابهاي ضد ماركسيستي زدند. كمونيسم و فاشيسم توسط بخشي از روشنفكران فرهيخته مورد نقد نظري قرار گرفتند. كم كم آثار فروپاشي در نظام حاكم بر اروپاي خاوري و شوروي پيشين مشهود مي‏شد. افيون ماركيسسم- لنينيسم، اثر خود را از دست مي‏داد و براي نسل جوان ديگر جاذبه‏اي نداشت.
رومانتيسيسم انقلابي كه مادر فاشيسم و كمونيسم است ديگر رمقي برايش باقي نمانده بود. بعضي ازماركسيستها ونيروهاي سنتي، نياز به افيون جديدي داشتند تا آن را جايگزين افيون پيشين كنند،اين افيون تازه پست مدرنيسم بود

» ادامه مطلب


گفتگو با يدالله موقن
‏‎گفتگو کننده محمد رضا ارشاد

يدالله موقن، دارنده درجه كارشناسى فيزيك از دانشگاه هال و كارشناسى ارشد تاريخ و فلسفه علم از دانشگاه ليدز انگلستان است. نگاهى كوتاه به ترجمه‏ها، نوشته‏ها، گفت‏وگوها و يادداشت‏هايى كه از موقن هر از چند گاه در برخى از نشريه‏ها و مجله‏هاى كشورمان به چاپ رسيده، نشانگر علاقه وى به شناسايى جنبه‏هاى متمايز سنت و مدرنيته و درك سازوكار آن دواست. از اين رو چالش‏هاى نظرى موقن با برخى از جريان‏هاى روشنفكرى معاصر ايران و متهم ساختن آنها به پيروى از تفكر اسطوره‏اى از شهرت خاصى برخوردار است. موقن بر اين نظر است كه ما هنوز در جهان اسطوره‏اى پيشامدرن به سر مى‏بريم و بر اين مبنا به درك و شناخت درستى از بنيان‏هاى تفكر مدرن نرسيده‏ايم. بر همين اساس او به ترجمه چند اثر از ارنست كاسيرر، فيلسوف نوكانتى آلمانى كه به زعم وى مى‏تواند درك ما را از انديشه مدرن پوياتر گرداند و به نوبه خود سبب فاصله‏گيرى ما از تفكر اسطوره‏اى گردد، روى آورد. برگردان كتاب‏هايى چون: «فلسفه روشنگرى» (نشر نيلوفر) «اسطوره دولت» (نشر هرمس)، جلد دوم از مجموعه سه جلدى «فلسفه صورت‏هاى نمادين» يعنى «انديشه اسطوره‏اى» (نشر هرمس) از ارنست كاسيرر، ترجمه و نگارش مجموعه مقاله ‏هايى زير عنوان «زبان، انديشه و فرهنگ» (نشر هرمس) و نيز برگردان كتابى با نام «عقلانيت و آزادى» كه مجموعه مقاله ‏هايى درباره انديشه ماكس وبر جامعه ‏شناس آلمانى است.

» ادامه مطلب



ـ هر انقلابي، مستلزم وجود يك اسطوره است. حال اين اسطوره مي تواند سياسي يا غيرسياسي باشد. يعني براي مثال اگر انقلاب فرانسه را در نظر بگيريم، مي بينيم كه آنجا هم اسطوره است. آنجا هم نوعي كاريزما وجود دارد. در آنجا كاريزما، كاريزماي خرد است. يعني روبسپير كاريزما را ملي مي كند. مي گويد هر فرد از شهروندان فرانسه، از خرد و عقل برخوردار است؛يعني داراي كاريزماست. بنابراين مي تواند قانون وضع كند. يا مي تواندعده يي را انتخاب كند تا آنان قانون وضع كنند. وضع قانون، خود، به نوعي به كاريزما متكي ست. ولي در اينجا ديگر، كاريزما عبارتست از كاريزماي خرد شهروند.
در انقلاب روسيه، اسطوره ي ماركسيستي را داريم؛ جامعه ي بي طبقه يا بي دولت. تبلور تمامي اين آرزوهاي كمونيستي در شخص لنين تجسم پيدا مي كند. اگر در شخص لنين هم كاملاً تجسم پيدا نكند، درحزب بلشويك تبلور پيدا مي كند. حزب بلشويك، مجري همان اسطوره ي ماركسيستي ست. حال، اگر اين پرسش را از ماكس وبر بپرسيد، مي گويد دين؛ و اگر از كاسيرر بپرسيد، مي گويد اسطوره ي سياسي. تفاوتي ندارد. زيرا وقتي ماكس وبر از گسست پيامبرانه سخن مي گويد و تصريح مي كند كه دين مي تواند پيشرفت اجتماعي ايجاد كند، دقيقاً منظورش همين است. اگر دين را به اسطوره تعبير كنيم، سخن كاسيرر مكمل سخن ماكس وبر مي شود. بله، هر انقلابي مستلزم وجود يك اسطوره ي سياسي ست. وجود اسطوره ي سياسي ضروري است. و رهبري انقلاب هم داراي سلطه ي كاريزمايي يا اسطوره ي رهبري ست.


» ادامه مطلب

null
یدالله موقن - گفتگو کننده مهدی فلاحتی
سلطه ي كاريزمايي، سلطه ی سنتی و سلطه¬ي عقلاني نيست. نوعي سلطه¬ی غير معمولي¬ست. به همين دليل هم معمولاً پس از مرگ رهبر كاريزمايي، جانشينان او با مشكل روبرو مي شوند. اما اين كه رهبر كاريزمايي چه نوع ديدگاهي دارد ، مهم است . آيا جهان بيني او لائيك است يا ديني¬ست؟ زماني كه پاسخ به اين پرسش، روشن شد، خط سيري كه اين جنبش كاريزمايي در آينده در پيش مي¬گيرد، روشن مي¬شود. اگر جهان بینی او بر پايه¬ي خدامداري باشد، احتمال اين كه پس از مرگ رهبر كاريزمايي، سلطه¬ي كاريزمايي به سلطه¬ي سنتي تبديل شود، بيشتر است

» ادامه مطلب

آلبرت اينشتاين، ريچارد تولمن، بوريس پودولسكي 26 فوريه 1931 ترجمۀ یدالله موقن
سخن مترجم
آلبرت اينشتاين(1879-1955) بزرگترين فيزيكدان قرن بیستم بود. او واضح نظريه‏هاي نسبيت خاص وعام بود كه درك بشر را از فضاو زمان و حركت و ماده و جاذبه تغيير داد. اينشتاين در عين حال نظريۀ پلانك در مورد ذره‏اي بودن انرژي را در مورد نور تعميم داد و گفت كه نور نيز از بسته‏هاي انرژي به نام كوانتا تشكيل شده است و با اين نظريه اثر فتوالكتريك نور را توضيح داد. اما اينشتاين با تفسير بوهر كه به تفسير مكتب كپنهاك از مكانيك كوانتوم مشهور است نظر خوشي نداشت

» ادامه مطلب

null

گفتگو با يدالله موقن(1)
گفتگو کننده محمد رضا ارشاد
*به نظر كاسيرر اسطوره چگونه به‏ايدئولوژي و سياست بدل مي‏شود؟ به عبارت ديگر پيوند اسطوره با سياست و‏ايدئولوژي چيست؟
-اسطوره در زمانهاي بحراني و در موقعيتهاي غير عادي و خطرناك خود را نشان مي‏دهد. اسطوره در مواقعي كه احساسی شديد، نيازي مبرم يا خطري عظيم وجود داشته باشد به جامعه رخنه مي‏كند. چنين وضعي هنگامي‏پيش مي‏‏آيد كه نيروهاي پيوند دهندۀ حيات اجتماعي، به هر دليلي، توان خويش را از دست داده باشند. هنگامي‏كه به نظر رسد که شيرازۀ جامعه در حال از هم گسيختن است، نياز به وجود يك پيشوا فرا رسيده است. فرا خواندن يك پيشوا از آرزوي جمعي براي تجديد حیات اجتماعي ناشي مي‏شود.

» ادامه مطلب

null

گفتگو با یدالله موقن (2)
گفتگو کننده محمد رضا ارشاد
*شما در برخي از نوشته‏هايتان، به اسطوره‏اي بودن ساخت تفكر روشنفكران‏ايرانی اشاره كرده ايد، در‏اين مفهوم چه مرادي از اسطوره داريد و چگونه آن را در ساخت تفكر روشنفكران‏ايرانی دخيل مي‏دانيد؟
- اكنون كه پرسش مطرح شده، ناگزيرم به آن پاسخ دهم. در پاسخ به پرسش قبلي چند نكته را در خصوص تفاوت ميان انديشۀ اسطوره‏اي و انديشۀ علمي‏بيان كردم، چنانچه كسي كتاب فلسفۀ صورتهاي سمبليك:انديشۀ اسطوره‏اي را بخواند و دقيقاً به ساختار انديشۀ اسطوره‏اي و انديشۀ علمي‏واقف شود و مبادي فرهنگهاي شرق و غرب را از طريق مطالعۀ كتاب مذكور دريابد و چنانچه مباحث كتاب ديگر كاسيرر كه به قلم‏اينجانب به فارسي برگردانده شده يعني فلسفۀ روشنگري را مورد تعمق قرار دهد، در خواهد يافت كه كساني چون يوسف خان مستشار الدوله(نويسنده رسالۀ يك كلمه) ميرزا ملكم خان،ميرزا آقا خان كرماني، شيخ احمد روحي،احمد كسروي،جلال آل احمد،احمد فرديد، احسان طبري، سيد حسين نصر، فريدون آدميت،احسان نراقي، داريوش شايگان،مهندس مهدي بازرگان وعلي شريعتي درك درستي از مبادي فرهنگ اسلامي‏و‏ايرانی و تفاوتش با فرهنگ غربي نداشته‏اند.

» ادامه مطلب

null

مصاحبه ی حامد يوسفي با یدالله موقن
* در پاسخ به پرسش هاي پيشين شما گفتم كه گاليله علم فيزيك را از الهيات مستقل كرد. با نيوتن روش پژوهش علم فيزيك سرمشق و الگوي ديگر علوم و حتي فلسفه شد. هگل مدعي بود كه نيوتن، دائيست بوده و فيزيكي بي خدا ساخته است. يعني هگل دريافته بود كه علم فيزيك، سكولار است. ديگر رشته ها مانند روانشناسي، زيست شناسي، حقوق و علوم اجتماعي نيز به دنبال فيزيك، سرشتي سكولار يافتند و مستقل از الهيات شدند. اما چه ارتباطي ميان دموكراسي و آزادي و حقوق بشر با سكولاريسم وجود دارد بايد عرض كنم كه جامعه ما متأسفانه در مورد دموكراسي و مباني نظري و فلسفي آن درك درستي ندارد. نخست اين كه دموكراسي يك فرهنگ است، پس براي استقرار دموكراسي در يك جامعه، بايد فرهنگ دموكراسي را فرهيختگان جامعه خلق كنند.

» ادامه مطلب

):ماکس وبر ـ ترجمه¬ یدالله موقن
در اسلام، لااقل در حرف، هیچ قلمروی از زندگی نیست که قانون سکولار secular law)) بتواند در آن مستقل از موازین مقدس احکام شرعی شکل بگیرد. در واقع، حقوق هلنی و رومی به¬طور گسترده ¬ای به قوانین اسلامی راه یافتند و پذیرفته شدند. اما رسماً ادعا می¬شود که تمامی مجموعۀ حقوق خصوصی یا تفسیری از قرآن ¬اند و یا از طریق قوانین عرفی تدوین شده¬اند. پس از سقوط خلافت امویان و استقرار حکومت عباسیان اصول نظریۀ شاه ــ موبد (Caesaro- papist) آیین زردشتیِ دورۀ¬ ساسانیان به نام بازگشت به سنت مقدس به اسلام انتقال یافت. منزلت قانون مقدس در اسلام مثا ل بارزی جمه¬ قانون اسلامی (تسنن):

» ادامه مطلب

null

يادداشت مترجم
زيبايي شناسي جزو درسهايي بوده كه هگل در دانشگاه تدريس مي‏كرده است. پس از مرگ هگل مجموعۀ اين درسها را هوتو از روي يادداشتهاي هگل ونيز يادداشتهاي دانشجويان وي ويرايش كرد و در سه جلد جزو مجموعه آثار هگل به سال 1835 به چاپ رساند.
البته هگل پيشتر، در اواخر كتاب پديدارشناسي روح ونيز دردايره المعارف علوم فلسفي: فلسفه روح بندهای 556 تا563 به اختصار دربارۀ فلسفۀ هنر سخن گفته بود. اما در درسهاي خود دربارۀ زيباشناسي مشروحتر و ملموستر سخن گفته است ونظر خويش را با مثالهاي متعدد و متنوع از آثار هنري مصريان، هنديان، ايرانيان و يونانيان مستدل تر كرده است.

» ادامه مطلب

«Prev | 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | Next»

آرشـیـو پژوهش های فلسفی

mySQL error with query SELECT i.inumber as itemid, i.ititle as title, i.ibody as body, m.mname as author, m.mrealname as authorname, UNIX_TIMESTAMP(i.itime) as timestamp, i.itime, i.imore as more, m.mnumber as authorid, c.cname as category, i.icat as catid, i.iclosed as closed FROM nucleus_item as i, nucleus_member as m, nucleus_category as c WHERE i.iauthor=m.mnumber and i.icat=c.catid and i.iblog=20 and i.inumber<>15 and i.itime<="2024-05-01 21:57:38" and i.idraft=0 ORDER BY i.itime DESC LIMIT -91,200: You have an error in your SQL syntax; check the manual that corresponds to your MySQL server version for the right syntax to use near '-91,200' at line 1

درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.

گاندي



Web design by Ali Rezai MD

.