سه شعر از کوروش همه خانی

ژانویه 232023
 


شعر 1)

بر گردن شاخه ها
تبرهای زنگ زده !
به ‌دریچه ی چراغ ِبسته
چرا
حمله می برید ؟

باد
با چشم ِنابینا
انگشت های خراش خورده
در لخته های نور
دور چراغ !
خاموش می گردد

ای ماه ِ مهر !
هوا را
پس ِمعرکه
انداخته اند
که این روزها
چرا پنهان شده اید
و شب ها بی دغدغه
خواب
به زیر ِسر می گذارید ؟

حکایت رنگ ها
این فصل !
درختان شکسته بال را
در جان آسمان در بند
به هنجار سرهای معلق
لابلای کفن برگ‌ها
کشانده است
بر ورق های تن تاریخ
پیراهنی از سایه

از میان شعر معاصر طبیعت
جان مریزاد
ای باد ِ خانه خراب کن
برخلاف ِآدم های خاموش !
اینگونه
به وصل دست های ما رسید ه ای
کلمه
از سنت دوستی گرفته ای
کلاه از سرها
به تعظیم سینه ات
سوز داغ مادران
تا عیادتگاه چراغ
به رسم و آئین ِمردم ایران

آهاااااااای تو !
با این لباس ِ شخصی ات
دست به چاقو
باسن ات را
به چوب کدام درخت
فرو کرده ای !
که با قوم و قبیله ات
شبانه می آئید
روشنکده ی آزادی
از دهان ِنوجوانان!
خاموش بچینید ؟

ای آبرو رفتگان ِشهر نو
چگونه می خواهید
با سنگ ِپای قزوین
جرم خود را
سابیده کنید

چه باشیم چه نباشیم
این کودکان کیف و مشق و مداد
با یک دقیقه لکنت ِسکوت
سایه را از تن تاریخ
در می آورند
نام های جاودانه
تصویرها تر می کشد
در مردمک نگاه

زبان ِچراغ
پلک ِکلمه ها را
با نام ایران
باز و بسته می کند

🌹🌹🌹

شعر 2)

این وطن
دیگر وطن نمی شود
مگر پاره های تن مان را
روی خاکش بریزیم

اینجا هر روز
قدم های انسانی را کوتاه
صدای اش را می بُرند
و ما بغض
روی مزارش
پخش می کنیم

آفتاب طاقت تابیدن ندارد
و ماه
با مشعلی خاموش
در هوا می وزد
آدم ها سر در گم شده اند
زندگی کنند
یا اختیار مرگ را
خود به عهده بگیرند

اینجا آنقدر دروغ
به هم بافته اند
کسی به این زودی
حقیقت را باور نمی کند
چشم ها در انتظارند‌
شاید اتفاقی بیاید و
ستاره ای روی لبخندشان
روشن کند

اینها خاک را تکّه تکّه کرده اند و
مثل آب خوردن
تیغ برگردن کلمه می کشَند
هوای آزادی را
در گلو قطع می کنند

در کتاب قضاوت
فصل ها و این سال ها
هرگز پاک نمی شود
و هر بار
تاریخ را ورق می زنیم
چقدر
بوی مرگ از لابه‌لای صفحه ها
بلند می شود
گریه
این تجسّم تصویر آدم ها
چقدر بی صدا
ریخته می شود
تا آتش دین شما را
خاموش کند

این روزها
چقدر بی وطن شده ایم
که دست سوی هر همسایه ای
دراز می کنیم
برای ما مرزی از دیوار
سد می کشند
تا صدای مان به هیچکس
به آن سوی آب ها نرسد

ای وطن
ای پاره پاره های تن من
آگاه باش
چقدر در این جهان
ما را بی وطن نامیدند.

🌹🌹🌹

شعر3)

کلمه ها را به زندان نبرید
کلمه در آغوش کلمه
کلمه ای تازه
به دنیا می آورد
تا افق نگاه را
زیر انگشت آفتاب
در غروب صداها
برای صبحی زیبا
به نقاشی بکشد

ساده بنویسم:
عشق!
مظهر پاکیزگی دهان ها
با دو کلام صادق
رابطه ی درخشان
میان دو انسان است

دست
از سرِ کلمه ها بردارید
روی سوگند بگذارید:
با ترکیب اسم و صفت
زندگی کنند
سر هر خط
گلویی
از صدا در آورند
صلح‌ و آزادی
در چشم ها بکارند

تنها کلمه ها می توانند
سکوت را
زندانی کنند
و کلیدش را
به دست جمله ای بسپارند
که ابتدایش تو آمدی و
من دگرگون شدم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹

کورش همه خانی ، شاعر و منتقد که حدود 30 سال است در عرصه ی ادبیات می نویسد و می آموزد . در سن 14 سالگی نوشتن را با داستان های کوتاه شروع کرد و به کشیدن نقاشی علاقه داشت . مشوق اولیه خواهرش بوده و بعد اعضا و متصدیان کتابخانه ی کرمانشاه ! در سن 18 سالگی دومین برادر جوان اش را در سانحه ی اتوموبیل از دست می دهد و ناخوداگاه جرقه ی شعری در حس و حالش پیدا می شود . از همین آغاز با اکثر مجلات ادبی چه در ایران و چه در خارج همکاری کرده و شعر هایش را چاپ کرده است . کورش 14 کتاب شعر به چاپ رسانده است . آثار او که در خارج از کشور منتشر شده اند : سه کتاب شعر در سوئد دو کتاب شعر در لندن و ترجمه ای از گزیده اشعار به زبان کردی سلیمانیه و یک کتاب در آلمان که نقد و تدوین آثار مانی ست !
دو سی دی از گزیده اشعارش که یکی منتشر شده و دیگری در وزارت ارشاد مانده است ! خیلی از اشعار کورش به زبان های مختلف ترجمه شده و چند دعوت رسمی از وی شده از جمله pen انجمن قلم جهانی در آمریکا برای سخنرانی در مورد ساختار روایت خطی در ادبیات ایران و همچنین دانشگاه نیوجرسی برای شعر خوانی که کورش بنابه دلایلی نتوانسته حضور به هم برساند ! کورش عضو چندین کانون نویسندگان در اروپا بوده و هم اکنون فقط عضو کانون نویسندگان متن ۱۳۴ نویسنده در ایران است . او علاقه به موسیقی سینما و شعر دارد و حدود 24 سال است در غربت زندگی می کند و شهروند سوئدست . تاکنون نقد های درخشانی از صاحبان به نام روی کتاب های کورش نوشته شده است . او خبرنگار مجله ی دنیای سخن، مدیر داخلی مجله ی جالینوس و مسئول شعر مجله ی آزاد کیش ، پهلوان ، خوشه ی سبز ، و مجله ی فرجاد ، و در خارج عضو سردبیری مجله ی قلم و
در ایران چند سال شاگرد رسمی زنده یاد احمد شاملو و منتقد زنده یاد محمد حقوقی نیز بوده است .

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© 2024 MahMag - magazine of arts and humanities