به قربانت مگر سیری؟ پـــیازی؟
که تــوی بقــچه و چــادر نمازی؟

من مرزها را

خط می زنم از کتاب ها

از موهایم که عاشق بود!

شمس لنگرودی
کاش پروبالشان در آفتاب تیر بسوزد
ما با ذغالشان
شعار خیابانی بنویسیم.

غم تو چیست نگارا / رضا مقصدی

رباب محب/ ضربه یِ شلاق به خاطرِ عکسِ اشتباه

/ نوشته ی پیروز ابراهیمی /سرم را می چرخانم ، قطره اشکی گوشه چشمان آلباست

محمود معتقد ی/مثل دورد ستی / که د یگر نیست

منوچهرجمالی گفتگوبا « عـروس زمان » وتفاوت آن با«سکولاریسم وارداتی» گفتم به « عروس ِدهر» […]

ای کاش نگرانی های کوچه با من به خانه نمی آمد تا من از امن […]