کیم شاک/هفتمین ملک الشعرای سانفرانسیسکو/ترجمه مهناز ب

جولای 242022
 



کیم شاک، نویسنده، بافنده و هنرمند مهره کاری، هفتمین ملک الشعرای سان فرانسیسکو از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ بود. یک بومی (سرخپوست) آمریکایی، یکی از اعضای چه روکی های اکلاهما، و بومی سان فرانسیسکو، او نویسنده هفت کتاب شعر، اخیراً مسیر گوزن ها (کتاب فروشی سیتی لایتس) و مجموعه ی قلب تبعیدی و همچنین داستان های خرگوش است. او در سال ۲۰۱۹ کتابی از اشعار در ارتباط با خشونت علیه زنان بومی به قتل رسیده و گم شده را منتشر کردهمچنین انتشار آنتالوزی شعر زنان بومی آمریکا.
چندین مجموعه ی دیگر از او در دست انتشار است. او مثل شعرش ساده است. درسال ۲۰۲۱ که من یکی از سه شاعر منتخب کاندید ملکالشعرایی سانفرانسیسکو بودم و انتخاب نشدم کیم با تعجب بمن گفت: دختر تو از من شاعرتری و انتخاب نشدی! چه انسان صاف و ساده ای.
*****
Smooke
دود خانه های آتش گرفته
دود برکت تلخ
و يه جايي روي اين تپه
سگ ها زوزه می کشند
زوزه
من تماشا می کنم
خانه ها در آب جاری می لرزند

در شرق جاییکه خورشید از آن می آید
دعای بیشتر
بیشتر باد بیشتر
سیل سگ ها
سگ های آتش نشانی
زوزه می کشند
تپه ام را دور من بکش
تنگ
تنگ مانند شکوفه نشکفته
و نامم را برای خودم تکرار کن
به نظر خیلی شبیه اين تپه است

*******
Take me to rain
مرا به باران ببر و اجازه بده
بدن خشگ و بی تاب من
نفس های مرطوب عمیق بکشد

حل شوم
نور آغازین امروز بر چشم چپ تشنه ام حک شده
من شعله می زنم
جرقه می زنیم
آتش می گیرم

ما آهنگ های آبی قدیمی مان را به آستانه می آور یم
ما آنها را ميخوانيم
ما ساز هستيم
خشک
افکار خشک ما
افکار خشک و چین خورده ما
کلمه رابرای باران می شکافد

********

Building water

دعاهای فوت شده به یک کاسه آب سپس
دادن آن بر ریشه های درخت
يک میوه ی بلوط در جيبم
که من
راه را گم نکنم
راهی از میانه
ميتواني خودت رو به قدرکافي قوي کني که تغيير کني؟
ما درحال تغيير شکل هستیم
ميتوني احساس کني
جریان استخوان
افکار
مانند رودخانه ها
ورسم بسترهای های جدید
مثل جاده های منسوخ شده
وحس یک میانبر جدید
ما درمان هستيم
نه یک درخت
تقسیم زمینه ی یک فکر تمیز
اما همه ي سرگردانی کثيف و
زیبای ما
پیچ در پیچ
بی تاب مراقبتند


********

Rainwater

آب باران گیر کرد در چین یک برگ
من روي سطح منفجر ميشوم
فقط يه آرزوي کوچک
بخاطر بسپار
چه چيز پنهانی آرزوها را روی پوست من منفجر ميکنه؟
چيزي ستاره ها را توي اين سنگ بجا گذاشت
امروز بعد از ظهر پيداشون کردم
در نوری که از تپه پایین می آید
تاریک در دل سنگ کوارتز
بخاطر داشته باش
تیله های زنبور عسل را که
با لحنی درست برای
شکفتن گل
و دسترسی به امید

********


Write out your heart

قلبت رو بنويس
انگار داشتي سفينه ات رو به اسکله مي بستی
در بندر خانگی
نگرانی های خود را برای کسانی که در خیابان هستند بنویس
اونايي که دارن جمنع ميشن
برای کسانی که ددر این زمان همه گیر هدف قرار گرزفته اند
همونطور که بعضي از گروه ها هميشه هدفند
اجازه دهید شادین های کوچک گسترش یابند
تورا شفا دهند
چون ما همه به همدلي مراقبت احتياج داريم
بگذاریم
در این پستی و بلندی
بهم زنک بزنیم
یکنفر با دیگران
یکی به دیگری
تو حالت خوبست؟
خوب بمون
تو را دوست داریم

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© 2024 MahMag - magazine of arts and humanities