زبان داستان، زبانی کهن و روایت آن، روایتی اسطورهای است از دو شهر خورشید و ماه.
لی لا قبادی
و این گونه شد که هزار برابر بیشتر از خرج شب زفاف شاهزاده تنبان طلا، به جیب گشادش برگشت
نـبـردِ قـدرت
منوچهر جمالی
نـبـردِ قـدرت ،
با فطرتِ ( گوهرِ) یازنـدهِ انسـان
خواستن ، ازخود ، هست شـدنست
سیامک ستوده
آقا ی بیژن یکی دیگر از افراد از نظر اخلاقی بی مقدار و ناچیزی بود که در دنیای بی قهرمان سرمایه داری، توسط مجیزگویانآن، در کنار پرنسس دیاناها، مادر ترساها، ریگان ها و تاچرها، روی سکوی قهرمانی قرار گرفته بود تا به دنیای
بهانه
شعری از : مهناز بدیهیان
دستهای دریایی زنی ست
که از ساحل سالهای سلولی
پروژه ی بد-ترجمه ؟
پروژه ی بد-ترجمه یا تولیدی پرسته ای از ادبیات فارسی؟
مقصود و منظور از این مقاله و مقالات بعدی که از ما خواهید خواند پرده برداشتن از روند ادبیاتی فاسد و ابزاری ست که در سالهای اخیر شیوع فراوانی پیدا کرده است. ما معتقدیم که این نوع ادبیات تبلیغاتی و میان تهی موجب تخریب شعر و داستان
Bijan Pakzad
برای بیژن پاکزاد و شوقهای کوچکی که برای ساکنان غربت آفرید
مرگ است
که همیشه حاضر است
با ساک کوچکی
که شبیه ساک دستی
دکتر “که وورکیان” حرف می زند
و گاه شبیه ساک خرید وسایل عید
و گاه پر از چک و سفته های پنهانی
خانه ی شماره ی 37
مروری بر زندگی صادق هدایت
صورت خدا
چگو بانو گشسپ ، صورت خدا را نقش بست ؟/منوچهرجمالی