لی لا قبادی

مه 032011
 


شنیدم روز “کارگر”ت به “خیر” گذشت گٔل بانو …و تو امروز هم مثل هر روز دلبندت بر دوش آجر ساختی صبح تا شام…
دستانت بی‌ درد عزیز دل‌…
چه خوب که از خودت خبری دادی نگرانت بودیم نازنین …
مهربانی کردی از ما غربتی‌ها پرسیدی;

“الحمد آلله”
همه چیز اینجا “روان” است

یک “غم” داشتیم و آنهم عروسی‌ شاهزاده در ولایت بریتانیا بود از تو چه پنهان لنگ ۳۳ میلیون دلار ناقابل هزینه “حفظ امنیت نظام” -همان حفظ جان “گران بهای” عروس و داماد و سایٔر آقا زاده های حافظ تاج وتخت – بودیم

که “هزار مرتبه خدا را شکر” به “خوشی” تمام شد

تو خودت بهتر از هرکسی می دانی‌ که نگران مخارج “نکاح” هم نباید بود “خدا کریم است” مگر نه‌؟ا

از آن گذشته تا آفریقا هست “غم” کجاست؟ آفریقای گشاده دل‌ (و روده) هم حلقه “الماس” عروس را می دهد هم هزینه عروسی‌ داماد را…

از قرار ۲میلیارد موجود دو پای نگران انقراض دایناسورهای باکینگهام هم این اتفاق میمون را به “تماشا” نشستند…

و این گونه شد که هزار برابر بیشتر از خرج شب زفاف شاهزاده تنبان طلا، به جیب گشادش برگشت

یکی‌ می‌گفت حتا در کوره پزه خانه‌ای در هند “تی وی” گذاشته بودند تا همه “اولین بوسه‌” شاهزاده خانوم را ببینند …”چقدر رومانتیک”!

از قرار بالیوود لنگ انداخته از پریشب جلوی حجله….

راستی‌ نگفتی طرف شما چه خبر بود؟
شنیدم ماهوارها بد جوری “هوایی” بودند این چند روز;

“بادا بادا مبارک بادا

ایشالله مبارک بادا”
….

“حساب کتابم” همیشه خراب بود اما فکر کنم ۲ میلیارد نفر رقم “وحشتناک” بزرگی است

از تو چه پنهان در آخرین تظاهراتی که شرکت کردم فقط ۷ نفر بودیم… دارم فکر می‌کنم بدنبال چند “سرو”ی که می روند بالای “دار” در آینده ای نزدیک در جمهوری اعدام- باید عروسی‌ راه بیندازیم در بی‌ بی‌ سی‌

به همراه لواشک سبز و کنسرت موسیقی‌ سنتی‌ وارداتی از وطن- بلکه جماعتی بیاید اقلا برای “تماشای” اعتراضمان…

چشممان کور “بوسه‌” هم “خیرات” می‌کنیم البته به طناب وقاحت مان…
…….

و جان دل‌ دیگر خبری نیست مگر “سلامتی” که با لجاجت دست از سرمان بر نمیدارد…

خودت هم خبر داری که این مجنون بیچاره- دوست کارگرت “زمین” را می گویم- هنوز هم “عاشقانه”دور خودش می چرخد اما طفلکی -مثل خودعزیزت- به هیچ جا نمیرسد…

و ما هم به دنبالش می چرخیم دور سرگشتگی هامان…

اشکهایم برای دست‌های پینه بسته ات عزیز دل‌

اگر فرصتی کردی و گذارت به گورستان افتاد مهربانی کن

به اقوام و آشنایان سلام فراوان برسان

و بگو خبر ندارند چه شانسی آوردند “مرحوم” شدند
…..
بوسه‌ بر قرص ماهت…

خواهر غربتی ات ، لیلا ….

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© 2024 MahMag - magazine of arts and humanities