نگاهی به رمان «اسم من قرمز است» نوشتهی اورهان پاموک/نقد از ترانه جوانبخت

نگاهی به رمان «اسم من قرمز است» نوشتهی اورهان پاموک
نقد از ترانه جوانبخت
اورهان پاموک در رمان «اسم من قرمز است» بخشی از تاريخ تركيه در زمان امپراتوری عثمانی را به تصوير كشيده است. در اين رمان چند صدایی يا پلیفونی روايت حوادث مختلف را توسط شخصيتهای رمان ممكن كرده است. پاموک در اين رمان نقطهی مشترك تاريخ تركيه و ايران را در نظر داشته است. اين اشتراك تاريخی به نزديكی فرهنگ دو كشور مربوط است. او از جنگ صفويه با عثمانيان نوشته است اگر چه وارد جزئيات اين جنگ نشده و تنها به اثر اين جنگ در زندگی شخصيتهای اصلی اين رمان پرداخته است. نويسنده به شرح جزئيات ظاهر استانبول در سال ۱۵۹۲ ميلادی پرداخته و به قدری زيبا محله هاي استانبول را توصيف كرده كه خوانندهی رمان خودش را به راحتی در تركيهی آن زمان میتواند تصور كند.
راوی در اين رمان اول شخص است و هر يك از شخصيتهای داستان بخشهای مختلف آن را حكايت میکنند. حوادث بخشهای رمان پشت سر هم اتفاق میافتد و ما بینظمی زمانی در آنها نمیبينيم. به اين دليل روايتها منظم است. حتی بخشهايی كه دربارهی سگ، مرگ، اسب و رنگ قرمز هستند در ارتباط با بخشهاي ديگر رمان هستند و هم بخشهايی خارج از حوادث رمان را دربرمیگيرند و اطلاعاتی اضافه بر حوادث رمان به خوانده میدهند.
چندصدایی این رمان را به شکل یک رمان پستمدرن درآورده است. در عین حال تفاوتهایی هم بین این رمان و دیگر رمانهای پستمدرن وجود دارد. معمولا در داستانهای پستمدرن نويسنده تمايلی به شرح ماجراهای عاشقانه ندارد اما در اين رمان پاموک با به تصوير كشيدن ماجراهاس عاشقانه در كش و قوس ماجرای يك قتل بر جذابيت رمان افزوده است.
در رمان پاموک میبينيم كه او هم به اشياء و هم به ظاهر آدمها توجه دارد و به شرح قيافه و جثهی آدمها پرداخته است. این ویژگی را در برخی از رمان های پستمدرن میتوان یافت.
نقاشان مينياتور برای كشيدن تصاوير يك كتاب برای سلطان مراد سوم پادشاه عثمانی با يكديگر رقابتی سخت دارند. عدهای از آنان به سنتهای نقاشان هرات پايبند هستند و از كشيدن صحنههای جنگ و خونريزی دوری میكنند اما دسته ديگر نقاشانی هستند كه به سبک اروپاييان به كشيدن صحنههای جنگ میپردازند. در رقابت نقاشان قتل صورت میگيرد و آنها كنجكاو میشوند كه بدانند قاتل كيست. قاتل نقاش اول كه از كشيدن نقاشیهاي ضد اسلامی در كتاب سفارش داده شده برای سلطان عثمانی احساس گناه میكند برای رها شدن از نگرانی لو رفتن توسط همكارش او را به قتل میرساند.
قاتل كه از راويان رمان است به خواننده رمان میگويد كه براي آن كه شناخته نشود مرتب دروغ میگويد. اين مورد خواننده را به شک میاندازد كه ممكن است شكوره و يا همسردومش كه دم از بیاطلاعی درباره قاتل میزنند خودشان در قتل دست داشته باشند.
چون پدر شكوره نظارت بر نقاشیهاي اين كتاب را بر عهده دارد، قاتل او را نيز به قتل میرساند. با توجه به اين كه در حين اين قتل شكوره و مردی که همسر دومش میشود در محلي با هم قرار ملاقات گذاشتهاند، بنابر اين شک خواننده رمان درباره دست داشتن آنها در قتل اول برطرف میشود.
نقاشان به كشيدن صحنههايی از منظومهی عاشقانهی خسرو و شيرين اثر نظامی میپردازند. آنها در برخی از تابلوها تصوير خودشان را به جای خسرو و شيرين میكشند. به تصوير کشیدن سلطان عثمانی در جمع مردمی كه او را احاطه كردهاند از ديگر کارهای اين نقاشان است.
پاموک در بخشهايی از رمان به روايت اشعار نظامی از منظومهی خسرو و شيرين و شاهنامهی فردوسی پرداخته است و با شرح جزئيات اين روايات نشان میدهد كه با اشعار كلاسيک فارسی آشنايی دارد.
رمان از اين نظر كه شخصيتهای مختلف آن روايتها را برعهده دارند به رمان خشم و هياهو نوشته ويليام فاكنر شبيه است اما از نظر تعليق ماجرای قتل خواننده را به ياد داستانهای آگاتا كريستی میاندازد.
پاموک در روايت داستان چند صدايی را توسط شخصيتهای متضاد يعنی مقتول و قاتل و نيز عاشق و معشوق به كار برده است. او با تلفيق ماجراهای عاشقانه و قتل خواننده را به شک میاندازد كه يكی از عاشق يا معشوق يا هر دو مجرم باشند.
بررسی نشانهها در بخشهایی از رمان که به قاتل و سه نقاش مظنون به قتل مربوط است نشان میدهد که پاموک دالها و مدلولها را به صورت متقابل به کار برده تا هر مدلول در تبدیل شدن به دال جدید دال قبلی را نفی کند و به همین دلیل خوانندهی رمان در ابتدا نمیتواند قاتل را از بین سه نقاش تشخیص دهد.
شكوره زن استانبولی و مردی كه خواهان اوست با ديگر شخصيتها رمان را روايت میكنند اما نمیتوان گفت شخصيت اصلی رمان كيست چون همه به يك اندازه در روايتها نقش دارند.
از طرف ديگر برادر شوهر شكوره كه به قتل برادرش همسر اول شكوره در جنگ تركها با ايرانیها اعتقادی ندارد و سعی در تهديد او دارد طرف ديگر اين ماجراست.
پاموک در بخشی ديگر از اين رمان مرگ را به عنوان راوی انتخاب كرده و آنچه بر سر مردگان میآيد را به تصوير كشيده است.
سكهای پول بخشی ديگر از رمان را روايت میكند. اين كه چگونه بين افراد مختلف رد و بدل شده جذاب و خواندنی است. سکه همچنین روايت میکند كه با سكهای ديگر به دليل آن كه به تقلبی بودنش اشاره میكند دعوا میكند.
وجه متقلب و حيلهگر شخصيتها قابل بحث است. آنها به هم دروغ میگويند و هر كدام دلايل خود را دارند. از شكوره تا دو فرزندی كه از همسر اولش دارد، زن خردهفروش دورهگردی كه برای دختران جوان همسر میيابد و نامههای شكوره به خواهانش را بدون اجازهی او برای برادر شوهر شكوره میخواند و سكهای كه تقلبی بودنش را انكار میكند. همهی آنها با خوانندهی رمان حرف میزنند و دلايل رفتارهايشان را نسبت به همديگر شرح میدهند.
پاموک با شگرد خود كه بيان جزئيات به طور دقيق است در بخشی از كتاب كه راوی رنگ قرمز است به شرح تهيهی رنگ قرمز پرداخته است. اين بخش از كتاب نشان میدهد كه او از شگردهای رنگرزی آگاه است و نوشتن آنها در اين رمان كه به نقاشي مربوط میباشد بر جذابيت آن افزوده است.
میتوان هر كدام از راويان این رمان پاموک را به عنوان بخشی از يك تابلوی مينياتوری در نظر گرفت انگار خود پاموک نقاش است و بخشهای مختلف اين رمان را نقاشی كرده است.
منبع:
Mon nom est Rouge – Orhan Pamuk- traduit du turc par Gilles Authier- Gallimard- 2001- Paris
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.