رسیدم ، صدایی برای گفتن نمانده بود
چقدر مزه دارد / مهناز بدیهیان/2014
از همه چیز می شود گذشت
جز از آزادی
جز از نان داغ
آنهم آزادی اندیشه
خاصیت شعر / مهناز بدیهیان
اما شعر می اید
در پستوی خانه
خط به خط، روز به روز
و از مرز دیکتاتورها می گذرد
تا مبادا دوباره جان گیرند
اعتراض/مهناز بدیهیان
و کسی نان شب را تقسیم نمی کرد!
ساعت پنج صبح در شمال کالیفرنیا/ by: Mahnaz Badihian
و من دیگر مهناز نیستم
هرگز گمان مبر که سرچشمه خشگ شده است
” زخم های کارون “/ رضا اکوانیان
زخم های کارون را نمی شود شمرد.
فرزندانش
در سرزمین مادری
شعری از گرامی ایرج میرزا در مورد زنان!
به قربانت مگر سیری؟ پـــیازی؟
که تــوی بقــچه و چــادر نمازی؟
دو شعر از رضا اکوانیان
شماره ات را می گیرم،
احساس می کنم
نبودن تو را
که مثل آزادی است