ش-عدیلی پور

مارس 172011
 

و جهان زيبا شد

در كنار دل من
عطر پر پيچ و خم ياس نشست
و بهاران گسترد
فرش رنگين اش را .

من دويدم ته شعر
و نشستم زير چتر سبز بيد
در كنار چمن و
باد و
صداي پر درناي سفيد
در كنار پر پوپك
روي پرواز گل ابريشم
و كنار نفس گندم زار .

آسمان آمد
در من جاري شد
پر پوپك
گل ميخك
پوست شبنم و آواز زمين
جاري شد .

من دميدم در واژه
و نوشتم بر خاك
و نوشتم بر سنگ
و نوشتم
و نوشتم
تا جهان زيبا شد .

……

نسیمی شعله ور

شاعر آمد از میان قدم های اش
در کنار پنجره پهلو گرفت
کوچه تا بی کران شاخه ها پر کشید
و سکوتی آبی رنگ جاری شد
پر کشید کوچه
و سکوتی آبی …

نسیمی می آید سراپا شعله ور
کوچه آویزان از بام چلچله ها
شاعر اما توفانی ست.

پنجره
کوچه
شاخه های درختان
آسمان صبح
و همین فنجان درخشان
همه مدهوش از شوق تماشا.

شاعر اما پر زد و رفت
همراه بهار
همراه نسیم .

شهرام عدیلی پور
pialegardan@gmail.com
….
عکس درخت از مهناز بدیهیان

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities