الیاس قنواتی
ژانویه 242011
” قدرت عزیز چیستان نیستم حالا بگو چیستم ؟ ”
در تکان و لرزشم
به رقص نمی مانم
به پرچمیم که باد سوارش می کند و ذهن زبان
آه دردِ دردم
آه دردِ لذت
چیز سکینه آشتیانیم
این آن سان سوچی
تنها منم که های هوی می کنم
و تو یک جغرافیا را حبس می کنی
حالا بگو که من کیم ؟
جغرافیا کجاست ؟
تو پاسخی نمی شوی
حرف که می زنی منم
حرف که می زند همسرت منم
دخترت منم
کلاغِ پشت پنجره ات منم
هستم
این آینه و نیستم
حالا بگو بگوید بگویم من کیی ؟
زبان از من است و من در زبان زبان درهمیده است
من مجهول ، مجرمِ همیشگیتانم قاضی
حالا بگو که مجرم کدام کیستمانی ؟
الیاس قنواتی
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.