امیر-تیکانی
من و کبوترهایم
گاهی در خواب های من کبوتری سفید پرواز می کند
من پشت پنجره می آیم
برایش دست تکان می دهم
می گویم حیاط خانه ی من قدیمی ست
درخت انجیر شاهتوت های ترش گل های کاغذی …
شراب کهنه تعارفش می کنم
کبوتر سفید به حیاط خانه ی من می آید
بی اعتنا به من چشم هایش را به خاک می مالد
خون جاری می شود
چشم های خونین کبوتر نفسم را بند می آورد
به سنگ ها نوک می زند
پنجره را باز می کنم می گویم نه !
اما دیر شده است نوک کبوتر شکسته است …
کبوتر خیره در چشمهای من
نام کسی را به دشواری می خواند
پارس می کند
پنجره را از ترس می بندم .
کاش در خواب های من هرگز کبوتری نبود
من از دیدن کبوترهایی که چشم هایشان خونین است وحشت دارم
تکه های شکسته ی نوک کبوتران را گاهی
میان لقمه هایی که فرو می برم حس می کنم
به تخت خواب پناه می برم
خواب ها بختک می شوند
از روی تخت بلندم می کنند
شراب را به زور از دستم می گیرند
پشت پنجره کبوترهای سفید
فوج فوج به حیاط خانه می آیند
چشم هایشان را به خاک می مالند
به سنگ ها نوک می زنند
نه ! می خواهم برگردم نمی شود
باد پنجره را باز می کند
نه ! نمی خواهم ببینم نمی خواهم بشنوم :
کبوترها به من خیره نگاه می کنند
دسته جمعی پارس می کنند
با صدایی خفه می گویند
: ما در خواب های تو نیستیم
تو در خانه ی قدیمی ات
مست از شرابی کهنه پشت پنجره ایستاده ای
خودت پنجره را گشودی
بادی در کار نبود
ما
فرشته گان گمشده ی رویاهای تو نیستیم
برای مان مشتی دانه و ارزن بپاش
که از سفری بی آغاز آمده ایم .
هنگام غروب کبوترها
گم می شوند در گرگ و میش آسمان
. . . من
سال هاست
در این خانه ی قدیمی
کنج این اتاق
کنار این بطری
به خواب رفته ام …
ویزاگ / هند
2009-11-14
3 دیدگاه به “امیر-تیکانی”
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.
اندیشه بیش از نیمی از تمامی یت شعر را تحت تاثیر خود دارد و فضای کمتری برای ابراز وجود دیگر تکنیک های شعری باز مانده است ، با این همه شاعر از تخیلی قوی برخوردار است ونحوه ی ارتباط بامخاطب را بیش تر از طریق اندیشه برقرار می کن اد اما این کار و نظیر آن مخاطب این دهه ی شعری را ارضاء نه می کن اد
موفق باشی شاعر
شعرتان بسیار نیرومند و خراب کننده است و از فرستادنش سپاسگزارم. گاه آدم از خود میپرسد آیا این که در برابر چشمم میگذرد کابوس است یا … چه کسی میداند. این که بر ما میگذرد کابوس است یا…؟
با مهر
رضا
درود امیر جان
چکامه زیبایت را خواندم…دلنشین بود
همواره شاد و پایدار باشی
بدرود