زهره صابری
دسامبر 132010
نمی دانی
شراب را کهنه تر از تمنای عاشقانه لیلی
دیدار را تازه تر از اشتیاق کو دک
لبانم را سرخ تر از خواهش مردان
بر کاغذی نوشتم و به آب دادم
ندیدی
پیراهنم سبزتر از شالی زاران نزدیک
گیسوانم را بلندتر از تهمینه
از نگاه باد دزدیدم
سر انگشتانم سوزنده تر از تف دوزخ
پاهایم برهنه تر از وسوسه شیطان
و دلم را دیوانه تر از رگبار آغاز بهار
به سیاهی خاک سپردم
همراز منند آب باد خاک
در گریز از آتش تو
یک پاسخ به “زهره صابری”
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.
خیلی خوب بود
ممنون