همه ی باراندازهای جهان/ امیر حسین تیکنی

همه ی باراندازهای جهان
همه ی باراندازهای جهان شبیه هم اند
در باراندازهای جهان
ملاحان
در بلوزهای راه راهشان
حبس می شوند
بر عرشه ی کشتی
خیره به جرثقیل های غول آسا
زیر فراوانی نور نئون ها
پیدا و ناپیدا می شوند
در باراندازهای جهان
کارگران اسکله
در جیب شلوارهای بدقواره
به جای سکه
انگشت های گره خورده
پنهان می کنند
نیمه شب
در ستایش ماه
شراب ترش می نوشند
لمیده در ننوهایی
که بوی تنباکوی هندی می دهد
زیر فراوانی نور نئون ها
پیدا و ناپیدا می شوند
در باراندازهای جهان
سگ های لاغر
یکدیگر را می بویند
جای کبودی های تنشان
گل های کوچک بنفشه می روید
زوزه کشان در میان سیلوها
زیر فراوانی نور نئون ها
پیدا و ناپیدا می شوند
همه ی باراندازهای جهان شبیه هم اند
شادی ها
اندوه ها
رویاها
حسرت ها
در صندوقچه ی زمان و مکان
گیر کرده اند
در چه زمانی به این مکان آمده ای
در این مکان تا چه زمانی خواهی ماند
در باراندازهای جهان
کبوترهایی هستند
که دانه های گندم را
از سیلوها
به سرقت می برند
حلالشان باد !
گاهی که باران و باد
اسکله را تعطیل می کند
و دنیا در فراوانی غباری
از دانه های گندم
پیدا و ناپیدا می شود
اهالی اسکله
در رویای شان خود را
از تیرک های بلند نئون
به دار می آویزند
4 آذر 92
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.