شعر/شهرام عدیلی پور
ژانویه 122021

Jan122021

ای عجیب پاییز رنگ
شمایل ات را
به باد بسپار
که من تشنه ی ارتعاش بال توام
نوازش ات را
با دمنوش خواب و آینه
روانه کن
بر پوست نگاهم
میان برگریزان و
چشم دارکوب .
بر تخت آفتاب
هوش از سرم ببر
در چرخباد برگ و
آواز زرد سپیدار .
………………
در آواز چشم تو
چهارگاه و سکوت را
پیاده طی کردم
آزالیا و چراغ را
شب و اسب های بی تکرار
و سراشیب های بسیار .
در آواز چشم تو
گندمزار و باد را
زمزمه کردم
کلاغ و کاج را
جهان در گردبادی مخمل پوش
می پیچید
و می رفت به اعماق
و من می پیچیدم
در انحنای تن ات
و رها می شدم از خود
مثل پلکی در انتهای خواب .
شهرام عدیلی پور
با الهام از مجموعه داستان ” پرنده های گچی ” اثر خانم معصومه برنجکار و تقدیم به ایشان
پرنده های گچی
شعر می شوند
در آشیانه های بلوط
و می چکند
از سقف آسمان پرنیان پوش .
پرنده های گچی
نغمه نغمه نت می شوند
روی خطوط حامل سیم های تلگراف .
شهرام عدیلی پور
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.