دوباره می شوم/ مهناز بدیهیان
ژانویه 062016

دوباره می شوم
در خوابهای تو می شکفم
و بسترت بوی آینده می گیرد
در کنار آزادی
بر می گردم به چشمهای تو
به سو سوی خلوت رازناک آن
به نم نم آنها بوقت عاشقی
به اطاق کوچکی که در آن
اندوهمان را خاک کردیم
دوباره می شوم
زن دوباره
و هرگز از ریشه نمی مانم
در باغ های آتش گرفته ی جهان
هرگز سکوت خاموشم نمی کند
جرقه می زنم
از اعماق خاکستر
شعله می کشم
از انتهای خاموشی
دوباره می شوم، ایستا
وتندیس هزار ساله ام جان می گیرد
کنار هر پنجره ی خاموش این جهان
بمرگ بگو که واژه ی وامانده ایست
هرگز نمردم از سنگسار،
از تجاوز بی حرمتی
زن دوباره ام
از آسمان
از زمین
از کوه و دره
از سیاه چال تاریخ
از قبرهای زنده بگوری
دوباره می شوم
و پا می گذارم بسوی بودنی دگر
روبسوی آفتاب
مهناز بدیهیان
نقاشی از مهناز بدیهیان از مجموعه ی زن دوباره
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.