آلن گینزبرگ در تهران/شعر از مهناز بدیهیان
آگوست 222015

آلن گینزبرگ در تهران
مهناز بدیهیان
آلن راه می رفت در میدان ونک
کنار شاملوی شاعر
کتاب” آیدادر آیینه” در دستش مفهوم ناشناسی داشت
جهان به همین سادگی زیباست
یک وجب خاک بوی مهربانی دارد
گاه طعم تلخ تفرقه
آلن خنده های افیونی داشت
و شاملوی شاعر
می گریست بر شکوفه های دلمرده
اینجا سرزمین اجدادی من ست
بوی ریحان میدهد غمش
و گل نیلوفر پناه می برد بر قامت رسای صنوبر
تو می پرسی این لیوان زرد چه تفکری دارد در اند یشه ی زردش
می گویم سیاه و سفیدو و زرد مفهوم کهنه ایست
تنها یک صدایی ست که میماند!
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.