امیری براکا ، شاعر انقلابی آمریکا در سن 79 سالگی در گذشت/ترجمه ی مهناز بدیهیان/Amiri Baraka

تنظیم و ترجمه: مهناز بدیهیان
امیری براکا درسال 1934 با نام «لی روی جونز» در نیوجرسی از شهرهای نیویورک دیده بهجهان گشود. پس از اتمام تحصیلاتش در کالج هاوارد در واشنگتن دیسی وارد ارتش آمریکا شد. براکا در اواخر سالهای 1950 دردهکدهی «گرین ویچ» درنیویورک اقامت گزید.درسال 1964بهدلیل انتشار نمایشنامهای بنام «داچ من» Dutchmanکه جایزهی «اوبی» را از آن خود کرد به شهرت رسید.پس از مرگ «ملکم ایکس» او تبدیل بهیک سیاهپوست ملیگرا شد. ابتدا به هارلم و سپس به نیویورک رفت. درسالهای 1970، براکا ناسیونالیست سیاهان را نژادپرستی خواند و خود را یک مارکسیست لنینیست جهان سومی اعلام کرد. براکا درسال 1974 آثار نمایشی و شعرهای مارکسیستی خود را درمجموعهای بنام «حقیقت سخت وشعر برای پیشروها» را بهچاپ رساند. .براکا در سال 1999 پس از بیست سال تدریس در دانشکدهی مطالعات آفریقایی در دانشگاه «سونی بروک»، بازنشست شد و بیشتر به نوشتن پرداخت. امیری براکا هم اکنون به اتفاق همسرش امینا براکا درنیویورک زندگی میکند.وی درعصر«بیت» که هنوزنام «لی روی جونز» را داشت، مجلهی کوچک و مهمی را همراه با چهرهای معروفی چون آلن گینزبرگ و فرانک اوهرا ، با نام یوگن و «فلوتین بیر» را بچاپ میرساند. براکا تحت تأثیرآوانگاردهای سفید پوستی چون «چالز اولسون» و «اوهرا» قرار گرفت. بهخصوص تحت تأثیر آلن گینزبرگ، روش بیپرده گویی و جستجوگر بودن درشعر را آموخت.
……
مقدمهای بر بیست جلد یادداشتهای خودکشی
دیریست خوگرفتهام
که زمین دهان بگشاید و مرا ببلعد،
هر زمان که سگم را بیرون میبرم.
خوگرفتهام
به لبهی پهن موزیک بیمعنائی که باد مینوازد،
آنزمان که بهسوی اتوبوس میدوم.
و حالا هرشب ستاره میشمارم
و هرشب، شمارشان یکیست.
و در شبهای بیستاره
جای آنها را میشمرم.
دیگر کسی آواز نمیخواند.
دیشب پاورچین به اتاق دخترم رفتم
تا گوش دهم به آنچه با دیگری میگوید.
در را که گشودم
کسی آنجا نبود!
دخترم بود و زانوهای تنهایش دربغل
که با انگشتان درهم قفل شدهاش ورمیرفت…
………..
دوشنبه در نت «بی»
تمام روز میتوانم
عبادت کنم
و خدا نخواهد آمد.
اما اگر به شمارهی 911
زنگ بزنم
شیطان حاضر میشود.
در یک دقیقه!

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.