آوریل 092012
 

چگونه می توانم دوستت نداشته باشم؛
نفس نفس
آه می سوزانی
مرا
تشنه
که قدیس
که عشق
عاشق و آتش
فلسفه ی وجود می جویی برای باورت
کیستم؛
تو که نیستی برای دلتنگیها یم

چگونه دوستت نداشته باشم
واژه به واژه
تو را برای بودنم سروده ام
تعریف خودم
نه آنچنان که متعارف
آنگونه که بهشت
رویا
گو نه ای دیگری از خدا
شکل شعر
سیمای شراب…

بهار!
کجای فصل ها صدایت کنم
بنویسمت
بر دیوار های خیال
نقاشی ات کنم
غزال من
می خواهم شاه بیت غزلم بمانی
تا آخرین طلوع

19/6/1389

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© 2024 MahMag - magazine of arts and humanities