مسلم منصوری /سینما، هدفمندی یارانه ها، جنگ و ضد جنگ
اما اگرصاحبان “اقتدار” نتواند بین تولید انبوه و مصرف انبوه موازنه ایجاد کنند با سر به زمین می خورند واین روند جهانی سازی، بر ضد خودشان تبدیل می شود. شدت گرفتن فقر و بیکاری و بهم ریختگی سیستم موجوداجتماعی وعاصی شدن توده ها از وضع موجود، نشان می دهد که سرمایه داری نمی تواند دراین مرحله بماند و اگر نتواند از این مرحله گذار عبور کند فرو می ریزد. بنابراین تبدیل جهان به یک بازار وبه یک دهکده کوچک و قابل کنترل، هر چه سریعتر باید صورت بگیرد. تمامی کودتاها، ترورها و جنگ های چند دهه اخیر در کشورهای مختلف، زمینه سازی برای مصرف انبوه و ورود جهان به سمت دهکده جهانی است.
به هم ریختن بافت منطقه خاورمیانه و طرح خاورمیانه “بزرگ” و “نوین” در همین راستاصورت میگیرد. حکومت های منطقه قادر نیستند دست به چنین جراحی بزرگ اقتصادی و فرهنگی جوامع خود بزنند .اگر دست به تغییربافت زندگی جامعه می زدند با انقلاب واقعی تودههای زیر ستم روبرو می شدند و کنترل و شیرازه جامعه ازدست آنها و اربابانشان خارج می شد. کارایی این نوع حکومت ها دیگر تمام شده است به جای آنها نوع حکومتی که در آن منطقه ابزار و قدرت فریب تودهها را دارد و قادر است هم اعتراض تودههای به جان آمده را به بیراهه ببرد و هم منطقه را به سمت دهکده جهانی شخم بزند، حکومتی از نوع جمهوری اسلامی و جریان های اسلامی وابسته به آن است، که به ظاهر نه تنها وابسته به امپریالیستها نیست بلکه مدعی مبارزه و دشمنی با آن است.
جنایتکاران حاکم بر ایران زیر لوای عربده کشیهای سیاسی علیه استکبار جهانی، هزار برابر دوران شاه اهداف اصلی سرمایداری جهانی را در ایران دنبال کرده اند. با اجرای طرح های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دیکته شده از سوی سازمان تجارت جهانی و صندوق بین الملی پول، با شتاب به نفع نظم نوین برده داری در حرکت است. اشرافیت حکومت اسلامی قدم به قدم در زیر شعارهای ضد استکباری مشغول پیاده کردن سیستم اقتصادی همان استکبار است. البته به شیوه کنترل شده خود و با روکش اسلامی ، اگر رژیم ایران این لباس ضد استکباری را بر تن نداشت نمی توانست این بلا را سرجامعه بیاورد آنهم در کشوری که انقلابی با آن عظمت به وقوع پیوسته ولی نه تنها غل و زنجیرهای استعماری و استثماری باز نشده که به مراتب قویتر و پیچیده تر و گسترده تر شده است.
برای اینکه یک شادی و جشن ساده انسانی به تجمل پرستی و مصرف گرایی تبدیل بشود، باید هویت و روح شادی را از عروسی بگیرند، باید نوع غذا، لباس، موسیقی وارزشها را تغییر دهند. پخش مستقیم عروسی سلطنتی انگلیس و نمایش مد لباس و آرایش در مراسم اسکار در مدار بزرگتری همین هدف را دنبال میکند. باید الگوی پیشرفت، ترقی، موفقیت و آرزو و حسرت همه این باشد که یک قدم به چنین مدل هایی نزدیک بشوند. می بینیم این سلطه فرهنگی طبقات حاکم دارد چه بلایی بر سر ساده ترین مسائل زیستی بشر میآورد و چگونه همه را به بیماریهای مختلف روحی و روانی مبتلا میکند.
با این حال همانگونه که اگرامروزاربابان نتوانند جهان را در این مرحله به سمت دهکده جهانی عبور دهند، فرو می ریزند، رژیم هم برای ماندگاری خود و برای اینکه مدیر منطقه ای این دهکده جهانی باشد ناچار است طرح هدفمندی یارانهها را اجرا کند تا کارایی اش برای اربابان به پایان نرسد. اجرای این طرح نه تنها کمر تودههای تهی دست را می شکند بلکه بخشی از سرمایه داران رژیم را هم حذف میکند. از مواد غذایی گرفته تا پوشاک تا لوازم خانه وهمه چیز باید یکجا و در دست یک عده سرمایه دار ممتاز متمرکز شود.
این دوره، دوره “انحصار انحصارات” است. اشرافیت حکومت اسلامی تغییر و جابجایی زیادی را در پیش رو دارد، این طرح به سادگی وبه خیروخوشی جلو نمی رود. تمام هراس رژیم و دولتهای امپریالیستی از انفجار جامعه در قدم بعدی است. برای همین امدادهای غیبی و علنی استکبارجهانی به کمک این حکومت شتافته تا بتواند از این مرحله عبور کند. نمایش “تحریم” و “جنگ” و سرازیر کردن این حجم از تبلیغات وجایزهها به سوی هنرمندان و کارشناسان رژیم، بخشی ازحمایتهای علنی و پنهانی استکباربه رژیم است. امریکا و کشورهای امپریالیستی زمانی به قصد براندازی بالای سر رژیم می روند که ببینند این حکومت دیگر قادر نیست جامعه ایران را از این مرحله عبور دهد ودر قدم بعدی با انفجار اجتماعی روبرو است و کارایی اش را تمام شده ببینند. اما اکنون با تمام قوا دارند ازآن حمایت می کنند تا خطر انفجار اجتماعی و سرنگونی را ازبالای سرش دور کنند.
همه به یاد داریم که چگونه بخشی از این به اصطلاح روشنفکران، نویسندگان، هنرمندان و کارشناسان در داخل و خارج از کشو
ر، مدیحه سرای رژیم در دامن زدن به بحثهای پوشالی شدند. خارج از خروارها تحلیل و مدیحه سرایی، دستاورد هشت سال دوره خاتمی در نهادینه کردن بحث های انحرافی دموکراسی خواهی و طلب آن از حکومت اسلامی، به جای اصل سرنگونی، این امکان را به حکومت داد که در جامعه تفرقه و چند دستگی ایجاد کرده و سرنگونی خود را تا به امروزبه عقب اندازد .
سالهاست که رژیم با سرکوب پیچیده تر و کارایند تراز سرکوب فیزیکی اعتقاد و اعتماد جامعه را سرکوب میکند. جنایتکاران حاکم بر ایران و غارتگران جهانی با استفاده از همین طیف اپوزیسیون نما، به اعتماد مردم صدمه زده و مرزهای مبارزه رابه هم ریختند و عرصه سیاسی را به لجن زار تبدیل کرده اند. برای همین رسانههای امپریالیستی این طیف را مدام جلو چشم همه قرار میدهند تا همه قبول کنند آنچه در عرصه اجتماعی ایران وجود دارد فقط همین طیف است. رسانههای رژیم و چپاولگران جهانی فقط همان بخشی از جامعه را جلوی ویترین تبلیغاتی می گذارند که قرار است دیده بشود، تا حرکتها و خواستههای واقعی واصلی در جامعه ایران دیده نشود. می خواهند نشان دهند که حرکت های مبارزاتی و تلاش های هنریوسینمایی فقط همین است که این رسانهها پرو بال می دهند و بجز این چیز دیگری در آن جامعه وجود ندارد اما اگر واقعاً چنین بود که حکومت اسلامی و حامیان جهانی اش این همه هراس از جامعه ایران نداشتند.
مارچ ۲۰۱۲
moslemmansouri7@gmail.com
——————————
(۱) وقتی در کشورهای منطقه چون عراق، لیبی، مصر…اوضاع اجتماعی به هم می ریزد،برای اینکه در این به هم ریختگی خواستههای تودههای محروم کانالیزه نشود وبتوانندبرنامههای خودشان را پی ریزی کنند، زمینه را آنچنان فراهم میکنند که با اجیر کردن عدهای،به زنان بخاطر رعایت نکردن حجاب اسید بپاشند، سنگسار کنند به کلیساها حمله کنند…وهمه را به جان هم بیندازند تا اخبار و ذهنیتها را حول این ماجراها نگاه دارند و به موازات آن همنمایشگاه مد لباس اسلامی برگزار می کنند وشیوه مصرف گرایی مورد نظر اربابان را ترویج می دهند. هردواین ماجرا دوروی یک سکه است.
عدهای از اهل هنر و ادب! در خارج کشور ظاهراً همه چی را با هم دوست دارند. هم صادق هدایت را دوست دارند هم رجالههای را که هدایت علیه آنها بود. هم مخالفین حکومت را دوست دارند هم تولیدات فرهنگی و ترفند سیاسی حکومت را. مرزبندی که نباشد همین است. آنچه که میماند فقط ادا و اطوار سیاسی است . تفاوت هنرمندان و مبارزانی مثل هدایت، ساعدی، شاملو، صمد بهرنگی… با دیگران در حفظ همین مرزبندی با حاکمان است .
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.