عمو نوروز

مارس 172011
 

چقدر بوی پدر می دهد عمو !

چه خوبست که زندگی بعدهای متهورش جاودانه است

و چه خوبست ، اگر هیچ نیست
بهار هست و شکوفه
درخت هست و آفتاب
و این کوه مخملی*
که با من قهر نمی کند ، مثل برادرم
که هر ساله بوقت شکوفه ها قهر است !

و این پنجره که بی ریا شاخه ی شکوفه را
هر نوروز به چشمهای عاشق من
تقدیم می کند
و آفتاب سربلند که بی مضایقه
بال بر شانه ام می گشاید
در تمام فصول

چه خوبست که پشتمان هرگز خالی نمی شود
و عمو نوروزمان با سرو گردنی پر غرور
سلانه ، سلانه میرسد ز راه
آه و چقدر بوی پدر می دهد عمو !
عمو جان گلایه ای نیست
جز این صبر یکساله
تا کاشتن کوزه ی سبزی
تا نوازش نوروز

مهناز بدیهیان

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities