فروغ لهستان

نوامبر 292010
 

دو دفتر جدید شعر لهستانی به فارسی

به تازگی دو جلد دفتر شعر لهستانی به ترجمه علیرضا دولتشاهی و ایوُنا نُویسکا در ایران انتشار یافته است. هر دو اثر، اولین کتابِ شاعرِ به زبان فارسی است و در فروست »مطالعات لهستانی« و »شعر لهستانی« انتشارات بال چاپ شده است که اولین کتاب این فروست، »عکسی از یازده سپتامر. گزیده اشعار ویسلاوا شیمبورسکا« (تهران، 1382 و 1383) به برگردان همین مترجمین بوده است. لایق ذکر است که این ترجمه ها، مستقیما از اصل لهستانی و بدون زبان واسطه صورت گرفته است.

فهرست

هالینا پوشویاتووسکا، زندگی و آثار

● معرفی کتاب »ای زندگی، ترکم کنی می میرم. گزینه اشعار«

○ از زندگی آدام میسکیه ویچ

● »غزلهای کِریمه«

هالینا پوشویاتووسکا

نوشته ایوُنا نُویسکا

هالینا پوشویاتوسکا (Halina Poświatowska، متولد هالینا میگا)، شاعر نامدار لهستانی، در سال 1935 م در شهر چستوهووا به دنیا آمد. در اثر شرایط سخت جنگ دوم جهانی، مرض قلبی درمان ناپذیری پیدا کرد و اکثر زندگی اش در بیمارستان و استراحتگاه می گذشت.

در استراحتگاه هم بود که با عکاس جوانی به نام آدولف پوشویاتوسکی (Adolf Poświatowski) آشنا می شود و در سال 1954 با او ازدواج می کند. بعد از 2 سال زندگی زن و شویی اما، آدلف در اثر مرض قلبی در می گذرد و هالینای 21 ساله بیوه می شود. هیچ وقت دیگر ازدواج نمی کند.

خود هالینا وضع قلبش بد بود و چندان امیدی برای ادامه حیاتش وجود نداشت. ولی امکانی فراهم شد تا او برای جراحی به آمرکای برود. عمل در سال 1958 صورت گرفت و موفق بود. هالینا می خواست تا حد امکان از آینده به دست آورده خویش اسفتاده کند. سعی کرد تا هر چه زودتر انگلیسی یاد بگیرد، برای ادامه تحصیل در اسمیس کولج (Smith College) در نورس هِمپتون (Northhampton) قبول شد و به مدت سه سال در آنجا درس می خواند. بعد از برگشت به لهستان، به دانشگاه یاگیلونیان شهر کراکو برگشت تا دکترای فلسفه بخواند و به عنوان دانشجوی دکترا تدریس هم می کرد.

بعد از پنج شش سال وضع قلب اش دو باره خیلی بد شد چون عمل آمریکا به خاطر امکانات کم و تجارب کم آن زمان، آنچنان خوب انجام داده نشد. هالینا برای عمل به ورشو رفت. چند روز بعد از آن، 11 اکتبر سال 1967 م، در گذشت، در همان بیمارستانی که کژیشتوف کیشلووسکی نیز در آن به دنیای بقا پیوست.

هالینا اولین شعر خود را در 21 سالگی در مطبوعات به چاپ رساند. یک سال بعد، اولین مجموعه شعر به نام »سرود بت پرستانه« در آورد که پیش شاعران و منتقدین لهستانی استقبال خوبی داشت. در طی حیات هالینا دو تا دفتر شعر دیگر از او چاپ شد، »امروز« در سال 1963 و »چامه ای برای دستان« در سال 1966 به اضافه رمان کوتاه »داستانی برای دوستی« که حالت خودزیسنامه ای داشت و در سال 1967 در آمد. دو تا مجموعه شعر دیگر بعد از مرگ زودرس شاعر منتشر شد: »خاطره ای دیگر« در سال 1968 و »اشعار بازیافته«. در سال 1997 مجموعه کل آثار هالینا انتشار یافت که شامل اشعار چاپ شده و چاپ نشده و قصه ای کودکان و نمایشنامه ها و نامه هایش نیز بود. هالینا عضو انجمن نویسندگان و شاعران لهستان بود.

هالینا شعر سپید می سرود و قالب شکنی می کرد. شعرش به شکل آزاد است. او وزن هجایی به کار نمی برد، از حروف بزرگ (که طبق روش سنتی می بایست اول هر سطری بیآید) پرهیز می کرد و حتی نکته گذاری هم نمی کرد. به اکثر شعر خود هیچ نام و عنوانی نداد. مثل فروغ، شاعری بود که راجع به زنانگی خود می گوید، زنی بود شجاع که سعی بر این داشت تا راجع به شور و آرزو و دلتنگی های خود به عنوان یک زن صحبت کند. موضوع اصلی شعرش، مرگ و عشق است. با وجود اینکه مرگ همچنان در آستانه زندگی اش در کمین بود، هالینا به افسردگی تن نمی داد و ذوق زندگی و انرژی مثبت همچنین در درون او می جوشید. این برداشت عاشقانه ای از زندگی در شعرش انعکاسی پیدا می کند. علاقه او به تفکر فلسفی نیز در اشعارش قابل ملاحظه می باشد.

در سال 2007 م، چهل سال بعد از وفات شاعر، در خانه پدری اش »موزه هالینا پوشویاتووسکا« تأسیس شد. از اول، مسئول آن، برادر کوچک هالینا، آقای زبیگ نیو میگا (Zbigniew Myga) هست. چند تا مصابقه شعر و مصابقه دکلامه شعر برای نوجوانان به نام هالینا پوشویاتووسکا در لهستان وجود دارد. غیر از موزه، در شهر زادگاهش نیمکت هالینا وجود دارد که خودش بر آن نشسته است با گربته ای کنار پا.

»ای زندگی، ترکم کنی می میرم. گزینه اشعار« هالینا پوشویاتووسکا

»ای زندگی، ترکم کنی می میرم. گزینه اشعار« مجموعه 55 تا شعر شاعربانو نامدار لهستانی، هالینا پوشویاتووسکا (Halina Poświatowska) است که او در سالهای 1935-1967 – به گاهشماری میلادی درست همزمان با فروغ – می زیست. این مجموعه، شماره 2 فروست »شعر لهستانی« است و طبق روش این فروست، پشت جلدشو روی صفحه عنوان اضافی، عنوان به زبان لهستانی آمده است که به شکل زیر می باشد:

“Życie, umrę jeśli odejdziesz. (Wybór wierszy)”.

اول کتاب »ای زندگی، ترکم کنی می میرم« دو تا فصل مقدماتی آمده است: »آغاز« به قلم علیرضا دولتشاهی که توضیح کوتاهیست راجع به موقعیت شروع همکاری مترجمین و »در آمد« به قلم علیرضا دولتشاهی و ایوُنا نُویسکا، شرح حال شاعر. 55 تا شعر مجموعه، از همه 5 تا دفتر شعر هالینا گزینش یافته و به ترتیب این دفترها چیده شده است. ناگفته نماند که هالینا متن کوتاهی به سبک نثر شاعرانه نیز دارد که در این مجموعه، چهار تا نمونه آن هم آمده است. مترجمین در کار برگرداندن اشعار به فارسی، تلاش بر این داشتند تا قالب شکنی ها و وژگی های سبک آزاد هالینا، مثل عدم نکته گذاری و کنار گذاشتن وزن هجایی را، رعایت کنند (به جز پرهیز از حروف بزرگ که رساندن این نوآوری در البفای عربی غیر ممکن می باشد).

کتابشناسی:

هالینا پوشویاتووسکا، »ی زندگی، ترکم کنی می میرم. گزینه اشعار«

برگردان از لهستانی علیرضا دولتشاهی و ایوُنا نُویسکا

تهران 1389، انتشارات بال

93، [3] ص.

شابک: 5-28-2574-964-978

تیراژ: 1650

شعری که عنوان از آن بر گرفته شد:

***

فریاد می زنم

هرگاه که می خواهم زنده باشم

آنگاه که زندگی ترک می گویدم

به آن می چسبم

می گویم زندگی

زود است رفتن

دست گرمش در دستم

لبم کنار گوشش

نجوا می کنم

ای زندگی

– زندگی گویی معشوقی ست

که می رود –

از گردنش می آوزیم

فریاد می زنم

ترکم کنی می میرم

(ای زندگی…، ص. 46)

نمونه نثر شاعرانه (شعر مورد علاقه ای. نویسکا):

»و این پروانه که عادت داشت بر پای چپم بنشیند گاهی که من خسته بر کوره راه جنگل کنار دریاچه یله می دادم چه خواهد کرد. برای جنگل نگران نیستم و نه برای آب که همیشه زنده، روان و مواج ماهی و سوسک در آن زندگی می کنند و گاه گاه نسیم، دوان دوان از آن می گریزد. اما پروانه تک و تنها پروانه ای که دیگر هیچ کَس اش نمی گوید: چه محشری تو. در مخمل بالت خورشید کوچک چشم آبی را بستی بی این خورشید این قسمت جنگل بر همین کوره راه تاریک می بود. درست همان جایی که دست وُ پا وُ لبخند من است. لبخندم، آره مطمئنم، خاموش می شد اگر نبودی و می ترسم دلشوره دارم نکند دوست ما آن قدر صمیمی باشد که تو هم نتوانی بی لبخند من بمانی.« (ای زندگی…، ص. 58)

ورشو، 25 نوامبر 2010

آدام میسکیه ویچ

نوشته ایوُنا نُویسکا

دفتر شعر »غزلهای کِریمه = Sonety krymskie« به عنوان سومین کتاب فروست »شعر لهستانی« به ترجمه علیرضا دولتشاهی و ایوُنا نُویسکا در انتشارات بال به چاپ رسید. شامل همه 18 تا سونت محبوبترین شاعر لهستان، آدام میتسکیه ویچ – یا به دیکته ای که نگارنده ترجیح می دهد، میسکیه ویچ – (Adam Mickiewicz) در وصف شبه جزیره کریمه است. لهستانیان آدام میسکیه ویچ را شاعر نابقه و پیغامدار می دانند. او پرتأثیرگذارترین شاعر دوران رمانتیزم لهستان است و اصلاً بزرگترین شاعر لهستانی زبان محسوب می شود.

آدام میسکیه ویچ در سالهای 1855-1798 می زیست، یعنی در زمانی که لهستان به دست 3 تا کشور همسایه خود روسیه، استان آلمانی به نام پروس و اتریش، تجزیه شده بود. زندگی او، مثل زندگی آن همه هموطنانش در آن دوره تاریک تاریخ ملت، با سرنوشت وطنش یعنی با محو شدن آن از نقشه رسمی اروپا، پیوست نزدیکی داشت. وارد زندگی پر ماجرای میسکیه ویچ نمی شویم، فقط برای توضیح موقعیت سرودن »سونت های کریمه« به خبری چند اکتفا می کنیم، مخصوصاً که قسمتی از آن برای فارسی زبانان داستانیست شنودنی.

بعد از تحصسلات در رشته ادبیات دانشگاه ویلنیوس که آن زمان جزء خاک اتحادیه لهستان و لیتوانی بود، میسکیه ویچ به کار تعلیم پرداخت و به انجمن مخفی و روشنفکرانه دانشجویان و نوجوانان لهستانی پیوست. حکومت سرکوب گر و تحمیلی روسیه تزاری این انجمن زیرزمینی را کشف کرد و اعضای آن را متهم به جرمهای سخت و سختتر ساخت. میسکیه ویچ در سال 1823 بازداشت و بعد از شش هفت ماه حبس، به تبعید در داخل خاک روسیه محکوم شد و دیگر نستب به سرزمین محبوبش لهستان و لیتوانی ممنوع الورود شد. سالی چند در شهرهای مختلف روسیه به سر برد تا اینکه در سال 1829 موفق به دریافت گذرنامه شد و برای همیشه از روسیه به غرب اروپا فرار کرد. مسیکیه ویچ در طی بازدیدش از آلمان، شنونده سخنرانی های فیلسوف مهم آلمانی هِگِل بود و با شاعر بزرگ دوره رمانتیزم آن دیار گوته آشنایی پیدا کرد. در سال 1832 به پاریس رسید و بیشتر باقی عمرش را در همین شهر گذراند. آنجا مهمترین اثر خود، حماسه »آقای تادئوش« را سرود، آنجا نیز استاد ادبیات اسلاو در کولژ دِ فرانس (Collège de France) شد.

اکثر آثاری که میسسکیه ویچ در خارج از کشور سرود، جنبه میهن پرستانه و حالت تأسف برای لهستان نابود شده دارد. آخرسر او به نتیجه رسید که دیگر نباید با شعر و کلمه برای میهن و هم میهنانش خدمت کند بلکه باید به فعالیت سیاسی برای آزادی لهستان بپردازد. در رابطه با این فعالیت و به قصد همکاری در تشکیل لشگر لهستان در خارج از کشور، به ترکیه سفر کرد که این ارتش قرار بود بر علیه روسیه تزاری برای نجات لهستان از چنگ این قول حریس مبارزه کند. در استانبول میسکیه ویچ دوعت دوست پولدار خویش را نپذیرفت و این را شایسته تر دانست تا در شرایط ساده با لهستانیان ساده اقامت گزیند. در همین شرایط بود که به وبا مبتلا شد و در گذشت.

به موقع مرگ میسکیه ویچ لهستانیان موفق به دفن وی در وطن نشدند و او در عوض در فرانسه به خاک سپرده سد. اما در سال 1890 م جسد وی به پایتخت قدیم لهستان، کراکو، آورده شد و در باشکوهترین مزار لهستان، در زیرزمین کلیسای اسقفی قصر واوِل، در کنار شاهان دفن شد. این مراسم، به تظاهرات بزرگ برای آزادی لهستان تبدیل شد، درست مثل افتتاح مجسمه میسکیه ویچ در شهر ورشو در روز 24 دسامبر سال 1898، یعنی درست 100 سال بعد از تولد این بزرگ. تا امروز هم قبر وی زیارتگاه دوستدارانش می باشد.

در سال 1825، در زمان تبعید در داخل خاک روسیه، میسکیه ویچ برای سفر دو سه ماهه به شبه جزیره کِریمه رفت. تحت تأثیر آنچه که با چشم رمانتیک خود، جَو مرموز و شاعرانه شرق دانست، قرار گرفت؛ علاقه به مشرق زمین و شیفتگی به آن، یکی از خصوصیات دوران رمانتیزم بود. ثمر این سفر، مجموعه 18 تا شعر به قالب سونت شد که در وصف کریمه و در بیان دلتنگی شاعر برای وطنش سروده شد. »سونتهای کریمه« در سال 1826 به خرج خود میسکیه ویچ در مسکو به چاپ رسید.

ترجمه فارسی که به ایرانزمین نرسیده بود

کمتر ایرانی خبر دارد که »سونتهای کریمه« میسکیه ویچ، از ابتداء یعنی از اولین چاپ آن، ربطی با ایران داشت. چطور؟ به درخواست خود میسکیه ویچ، یکی از سونتهای این مجموعه، یعنی سونت »چشم انداز کوهسار از دشت های شهر کازلو« به فارسی ترجمه شد تا در همان سال 1826 همراه با مقدمه مترجم، در آغاز دفتر »سونتها« قرار گیرد. این ترجمه، اولین برگردان شعر لهستانی به فارسی در کل تاریخ رابطه این دو ملت می باشد.

مترجم آن تک دانه شعر میسکیه ویچ به فارسی، خود را یکی میرزا جعفر توپچی باشی معرفی می کند و به گمان استاد زبان فارسی در دانشگاه شرقشناسی شهر پترسبورگ بوده است. اما در اثر کمبود اطلاعات، هویت وی همچنان محو به نظر می رسد. در بخش »تکلمه ای بر میرزاجعفر توپچی باشی« کتاب »غزلهای کریمه«، علیرضا دولتشاهی فرضیه ای در مورد اینکه توپچی باشی کی بود ارائه می دهند.

در ترجمه سونت مذکور میسکیه ویچ، توپچی باشی قالب شعر را به کلی دگرگون کرد و از سونت، غزلی درست کرد، از شعری کم حرف و سنجیده، شعر پرحرف، از شعری نوآور در تصویر، شعری سنتی. این ترجمه میرزا جعفر در مقاله علیرضا دولتشاهی »نخستین ترجمه اشعار میتسکیه ویچ به فارسی« همراه با ترجمه وفادارتر ع. دولتشاهی و ایونا نویسکا، در مجله »پل فیروزه. ویژه لهستان« (پاییز 1383، شماره 13، ص. 194-187) برای اولین بار در اخیتار خوانندگان فارسی زبان گذاشته شد.

»غزلهای کِریمه«

»غزلهای کریمه = Sonety krymskie« کتاب دوزبانه ای هست و غیر از ترجمه فارسی سونتهای میسکیه ویچ، شامل اصل لهستانی آن نیز هست. اول کتاب و قبل از خود سونتها، چهار تا متن به عنوان مقدمه آمده است: »درآمد« و »یادداشت« به اضافه »نخستین ترجمه ی میتسکیه ویچ به فارسی« که مقاله چاپ شده در »پل فیروزه« با تغییراتی چند می باشد و »تکمله ای بر میرزاجعفر توپچی  باشی«، همه به قلم ع. دولتشاهی.

بر خلاف آن یگانه سونتی به ترجمه میرزا جعفر توپچی باشی، علیرضا دولتشاهی و ایونا نویسکا قالب سونت را به غزل تغییر ندادند و شکل ثابت 4-بندی و 14-سطری (4، 4، 3 و 3) آن را کاملاً رعایت کرده اند اما از قافیه صرف نظر شد. برای شناخت بهتری از این اثر میسیکهی ویچ و از شعر لهستانی، مترجمین تصاویر خلاق و خاص اصل را نگه داشتند، با وجود ایکه این نوع تصویرسازی می تواند در عرصه سبک فارسی شعر، بیگانه به نظر بیاید. همچنین زیرنوسیهای شاعر و ناشر لهستانی ترجمه و پانویسهای مترجه فارسی نیز به آن اضافه شد. هر چند قالب سونت رعایت شد، برای عنوان فارسی مجموعه میسیکیه ویچ، نام »غزلهای کریمه« و نه »سونتهای کریمه« انتخاب شد.

به عنوان حرف آخر می توان گفت که ترجمه و چاپ کل »سونتهای کریمه« میسکیه ویچ به زبان فارسی، مثل برافروختن دو باره شمع فکر و آرزوی خود سرینده آن می باشد.

کتابشناسی:

آدام میتسکیه ویچ، »غزلهای کریمه«

برگردان از لهستانی علیرضا دولتشاهی و ایوُنا نُویسکا

تهران 1389، انتشارات بال

79، [3]، 22 ص.

شابک: 8-27-2574-964-978

تیراژ: 1650

ورشو، 27 نوامبر 2010



  یک پاسخ به “فروغ لهستان”

  1.  

    زندگی هیچ وقت تو را ترک نخواهد کرد …
    ایمان داشته باش

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities