سپیده جدیری

اکتبر 242010
 

جوابیه‌ی سپیده جدیری به گفته‌های اخیر سیدعلی صالحی درباره‌ی جوایز شعر خصوصی


چه غم‌انگیز است زیستن در سرزمینی که رسانه‌های مدعیِ روشنفکری‌اش نیز دست به سانسور عقاید شاعران و نویسندگان می‌زنند. چقدر مأیوس شدم از همین معدود رسانه‌های خودی، وقتی انتقادهای من از گفته‌های غیرمنصفانه‌ی یک شاعر درباره‌ی جوایز ادبی خصوصی، توسط یکی از این رسانه‌ها به شکلی حیرت‌آور جراحی و شاید بهتر است بگویم قصابی شد! روی صحبتم با خبرگزاری ایلناست؛ رسانه‌ای که با وجود تمام ژست‌های روشنفکری‌اش، توهین‌های آقای سیدعلی صالحی نسبت به جوایز ادبی خصوصی را تمام و کمال منتشر می‌کند و هنگامی که نوبت به پاسخ منتقدانِ گفته‌های ایشان می‌رسد، انتقادات آنها را به گونه‌ای جرح و تعدیل می‌کند که بیشتر جنبه‌ی تعارف و تعریف پیدا می‌کند تا جنبه‌ی انتقاد! به همین دلیل، ضمن ابراز تأسف از عملکرد غیر حرفه‌ای سرویس فرهنگی خبرگزاری ایلنا، متن پاسخم به گفته‌های آقای صالحی در گفت‌وگویی تحت عنوان «چرا سیدعلی صالحی جایزه‌ی نیما را نپذیرفت: شجاعت اخلاقی حکم می‌کند اندکی هشیار باشیم» مندرج در تاریخ 16/7/1389 را که توسط آن خبرگزاری انجام گرفته است، در اینجا منتشر می‌کنم.

روزی که از دلایلی که آقای سیدعلی صالحی درباره‌ی نپذیرفتن جایزه‌ی شعر نیما بیان کرده بود، مطلع شدم، به خاطر احترامی که برای شعر و شاعر قائلم، نقل قول‌ها را باور نکردم تا این که در کمال تعجب، خودم متن گفت‌وگوی خبرگزاری ایلنا با ایشان را خواندم و بسیار متأسف شدم.
از آنجا که موضوع و تیتر گفت‌وگو درباره‌ی نپذیرفتن جایزه‌ی شعر نیما بوده که یک جایزه‌ی کاملاً خصوصی است و نه نپذیرفتن مثلاً جایزه‌‌ی شعر فجر یا جایزه‌ی شب‌های شهریور، نتیجه گرفتم که توهین‌های ایشان کاملاً متوجه جوایز شعر خصوصی بوده است و نه دولتی. الفاظ توهین‌آمیز ایشان را عیناً در اینجا می‌آورم، قضاوت با خوانندگان:
«مردم با آبرويِ ما گرسنه‌اند، با سيلي رخسار خود را سرخ مي‌كنند. در اين شرايطِ شرف‌شكن، دادن و گرفتن جايزه، يعني تأييد همين شرايط. شرم‌آور نيست؟ اين بازي‌ها را بگذاريد براي بعد. الآن عزتِ مردم در اولويت است. جايزه‌ی شعر يعني چه؟! شجاعتِ اخلاقي حكم مي‌كند اندكي هشيار باشيم و تحليل درستي از شرايط به دست دهيم.»
فکر می‌کنم از موضع برگزارکننده‌ی جایزه‌ی شعر زنان ایران (خورشید)، حق داشته باشم انتقادهایی را درباره‌ی سخنان ایشان مطرح کنم، چرا که احتمال می‌رود که انعکاس گسترده‌ی این سخنان در رسانه‌های داخل و خارج از کشور، افراد ناآگاه را درباره‌ی انگیزه‌ی برگزاری جوایز شعر خصوصی به اشتباه انداخته باشد.
پیش از هر چیز اعلام می‌کنم که با بحث‌های کلی ایشان درباره‌ی شرایط کنونی مملکت و مشکلات اقتصادی مردم کاملاً موافقم اما نکته‌ای که در همین‌جای بحث وجود دارد این است که ظاهراً ایشان شاعران را جدای از بقیه‌ی اقشار مردم فرض کرده‌ و فراموش کرده‌اند که در این «شرایطِ شرف‌شکن»، مؤلفِ مستقل بیش از همیشه و از هر نظر تحت فشار قرار دارد. البته این نسیان ممکن است به دلیل جمع بستنِ خودشان به جای همه‌ی شاعران ایرانی روی داده باشد، چون تا آنجایی که به یاد می‌آورم، ایشان شاید تنها شاعر ایرانی باشند که خوشبختانه متمول هستند. مسلماً من هیچ مشکلی با سبک زندگی ایشان ندارم، اما آنچه همیشه درباره‌ی افرادی که پیش‌ از این بحث فقر توده‌ها و مشکلات اقتصادی خلق را مطرح می‌کردند، شنیده‌ایم، این بوده که خود آنها از حداقل امکانات زندگی بهره می‌برده و زندگی ساده‌ای را برای خود انتخاب کرده بودند. با توجه به این نکات، منِ نوعی به عنوان خواننده‌ی گفت‌وگوی آقای صالحی تصور می‌کنم که طرح این گونه بحث‌ها از سوی شخصی نظیر ایشان با نیتی جز عوامفریبی انجام نگرفته است.
حال، سؤال من از ایشان این است که: آیا ما حق نداریم پولی را که از جیب خودمان تأمین شده است، صرف شعر و ادبیات کنیم؟ چرا ایشان که سنگ فقر مردم را به سینه می‌زنند، به جای این که مسئولیت بر طرف ساختنِ مشکلات اقتصادی مردم را به دوش جوایز ادبی خصوصی بیندازند، خودشان که در اغلب مصاحبه‌هایشان مدعیِ پرفروش بودن کتاب‌های شعرشان هستند، آستین بالا نمی‌زنند و بخش اندکی از مبالغ حق‌التألیف خود را وقف این امرنمی‌کنند؟ یا بخشی از درآمد کارگاه‌های شعرشان را؟
ناگفته نماند که اگر بحث ایشان بر سر جوایز ادبی دولتی بود، می‌توانست تا حدود زیادی صادق باشد چرا که بودجه‌ی آن جوایز تا جایی که ما به خصوص در چند سال اخیر شاهد بوده‌ایم، تحت عنوان ادبیات و شعر، صرف تبلیغات دولت می‌شود و تقریباً تنها به شاعران و نویسندگان جناحی خاص تعلق می‌گیرد، البته بدون در نظر گرفتن ارزش و کیفیت ادبی آثار. این بودجه مسلماً از بیت‌المال تأمین می‌شود و با توجه به مبالغ کلان جوایز دولتی، شاید بتوان گفت که می‌شد با آن، باری از بارهایی که مردم در این شرایط به دوش می‌کشند، کاسته شود. این در حالی است که بودجه‌ی جوایز خصوصی و به قول آقای سیدعلی صالحی در مصاحبه‌شان، جوایز «حبه ‌قندی»، حداکثر بین یک تا سه میلیون تومان است که از سوی خود مردم، به طور داوطلبانه و به دلیل علاقمندی آنها به ادبیات، صرف این جوایز شده است.
پس ظاهراً آقای صالحی حریف‌ را اشتباه گرفته‌اند و صدالبته خودشان بیش از همه بر این امر واقف‌اند که طرف ایشان ما نیستیم و به اعتقاد من، تعمداً مرتکب چنین اشتباهی شده‌اند.
بگذریم و از آقای صالحی عذر می‌خواهیم که بودجه‌ی ناچیز جوایز ما به همین حبه قندها قد می‌دهد و نه کلّه قندی که شاید می‌توانست کام امثالِ ایشان را شیرین کند.

لینک مطلب در وازنا:
http://www.vazna.com/article.aspx?id=2980

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities