MahMag Farsi

تپه ای که نوردیدیم /شعری از آمندا گورمن / ترجمه از مهناز بدیهیان

آمندا گورمن شاعر ۲۲ ساله ای که در مراسم تحلیف ؛جو بایدن ؛شعرش را خواند 

 نوردیدن تپه

شعری از آمندا گورمن ترجمه از مهناز بدیهیان

 

وقتی آن روز برسد، از خودمان می پرسیم، در این سایه بی پایان از کجا می توانیم نور پیدا کنیم؟

شکستی که حمل ميکنيم

 دريايي که بايدطی کنيم

ما شکم هیولا را شجاع کرده ایم

ما آموخته ایم که سکوت

همیشه صلح نیست و هنجارها و تصورات آنچه «فقط» است همیشه عدالت نیست

و با این حال سپیده دم قبل از اینکه بفهمیم از آن ماست

ولی یه جورايي اينکاررا ميکنيم  

به نوعی ما مکدر شدیم و شاهد ملتی شدیم که شکسته نیست، بلکه به سادگی ناتمام است

ما، جانشینان یک کشور و زمانی هستیم که در آن یک دختر سیاه پوست لاغر بر آمده از بردگان وبزرگ شده توسط یک مادر مجرد   

می تواندرویای رئیس جمهور شدن را داشته باشد، و حالاخود را در جایگاهی بیابد که برای یک رییس جمهور شعر می خواند..

 

و بله، ما از صیقلی بودن دور هستیم، دور از بکربودن، اما این بدان معنا نیست که ما در تلاش برای تشکیل اتحادیه ای تکامل یافته هستیم  

وداريم تلاش ميکنيم تا اتحادمون رو با هدف بسازیم

برای ساختن کشوری متعهد به همه فرهنگ ها، رنگ ها، شخصیت ها و شرایط انسان

و بنابراین ما نگاهمان را بلند می کنیم، نه به آنچه بین ما ایستاده است، بلکه آنچه در برابر ما ایستاده است

ما شکاف بین هم را می بندیم چون می دانیم برای ارجحیت دادن به آینده، ابتدا باید اختلافاتمان را کنار بگذاریم

 

ما اسلحه ها را زمین می گذاریم تا بتوانيم دست در دست هم بگیریم

  به دنبال آسیب به هیچکس و هماهنگی برای همه

اجازه دهید جهان، اگر هیچ چیز دیگری نمی گوید – بگوید این یکی درست است  

که حتي وقتي عزادار بودیم، رشد کردیم

حتي وقتي صدمه ديديم ،اميدوار بوديم

که حتي وقتي خسته شديم، سعي کرديم  

 

که ما براي هميشه با هم پیوند می بستیم، پيروزمندانه

نه به این دلیل که ما دیگر هرگز شکست را تجربه نمی کنیم، بلکه به این دلیل که دیگر هرگز تفرقه نمی پراکنیم.

 

کتاب مقدس به ما می گوید که تصور کنیم که هرکس باید زیر درخت تاک و انجیر خود بنشیند و هیچ چیز آنها را نترساند

اگر تا حد انتظارات زمان خود زندگی کنیم ، آنوقت پیروزی در تیغ نهفته نخواهد بود، بلکه در تمام پل هایی که ساخته ایم

اين قولیست به تخته سنگها، به تپه ای که بالا ميريم، فقط اگر جرات کنيم

به این دلیل است که آمریکایی بودن بیش از غروری نیست که ما به ارث برد ه ایم،

بلکه گذشته  ای است که ما واردش می شویم واینکه آن را چگونه تعمیر می کنیم

 

ما نیرویی را دیدیم که ملت ما را درهم خواهد  می شکست، به جای اینکه آن را به اشتراک بگذارد

کشورمان را نابود می کرد،حتی به قیمت تاخیر دموکراسی

و این تلاشی بود بسیار نزدیک به موفقیت 

اما در حالی که دموکراسی می تواند به طور دوره ای به تاخیر بیفتد، اماهرگز نمی توان آن را برای همیشه شکست داد

ما به این حقیقت، به این باوراعتماد داریم، در حالی که چشممان به آینده است، تاریخ چشم به ما دارد

این دوران بازسازی منصفانه است

ما از آغاز آن می ترسیدم

ما آماده نبودیم و باور نمی کردیم که وارث چنین ساعات وحشتناکی باشیم

اما در آن ساعات ما قدرت نوشتن فصل جدیدی را پیدا کردیم، تا امید و خنده را به خودمان باز گردانیم

بنابراین، درآن حال  پرسیدیم، چگونه می توانیم بر فاجعه پیروز شد، حالا می پرسیم، چگونه فاجعه احتمالا می تواند بر ما پیروز شود؟

ما به آنچه بود بر نمی گردیم، بلکه به سوی آنچه باید باشد حرکت خواهیم کرد: کشوری که زخمی شده ، خیرخواه است،اما جسور، بیباک است ، اما آزاده.

 

ما با ارعاب به دور خود نمی چرخیم ، سرافکندگی متوقفمان نمی کند ، چون می دانیم انفعال و سستی ما ارث نسل آینده خواهد بود، و به آینده تبدیل می شود.

افتضاحات ما تبدیل به بار آنها می شود

اما یک چیز مسلم است

اگر ما رحمت را با قدرت ادغام کنیم، و توانایی را با حق، عشق میراث ما می شود و میراث فرزندانمان را تغییر می دهد

پس اجازه دهید کشوری را بهتر از کشوری که برایمان گذاشتند پشت سر بگذاریم

با هر نفسی از سینه تکه شده ی برنزی من ، ارتقاي میدهیم این دنیای زخمی رابه دنیایی شگفت انگیز .

ما از تپه های طلایی غرب بالا خواهیم رفت

از شمال شرقی بادگیر بالا خواهیم رفت جایی که پدران ما برای اولین بار متوجه انقلاب شدند

  از شهرهای دریاچه ای ایالت های غرب میانه بالا خواهیم رفت

ما از جنوب آفتاب خورده طلوع خواهیم کرد

بازسازی می کنیم، آشتی می کنیم و خوب می شویم

 

و هر گوشه شناخته شده ای از ملت ما و هر گوشه ای به نام کشور با  مردم متنوع و زیبا ی ما، ظهور خواهد کرد آسیب دیده و زیبا

وقتی آن  روز برسد از سایه شعله بیرون می آییم بدون ترس

  سپیده دم جدید بادکنکی می شود وقتی رهایش کنیم   

زیرا که همیشه نور وجود دارد، اگر فقط ما به اندازه کافی شجاع باشیم برای دیدن آن است

اگر فقط ما به اندازه کافي شجاع باشيم که آن باشيم  

…..

شاعر ۲۲ ساله ای که در مراسم تحلیف جو بایدن شعرش را خواند

Amanda Gorman (born 1998) is an American poet and activist from Los Angeles, California. Gorman’s work focuses on issues of oppression, feminism, race, marginalization, and the African diaspora. Gorman is the first person to be named National Youth Poet Laureate. She published the poetry book The One for Whom Food Is Not Enough in 2015. Amanda Gorman is the youngest inaugural poet in U.S. history and an award-winning writer and cum laude graduate of Harvard University, where she studied Sociology. She has written for the New York Times and has three books forthcoming with Penguin Random House. Born and raised in Los Angeles, she began writing at only a few years of age.

 ……….

 

 

 

تپه ای که نوردیدیم /شعری از آمندا گورمن / ترجمه از مهناز بدیهیان was last modified: ژانویه 28th, 2021 by mahmag
خروج از نسخه موبایل