MahMag Farsi

سه شعر از گریگوری پاند

 

حباب صبح

صبح ؛ امروز 

یک رنگین کمان پخش کرد

با پنجره ای از حباب

به جهان

یک بوسه زود هنگام

از نمای طبقه بالا

به پایین قدم به قدم

از طریق پروازی ظریف

می چرخد همه جا

در فضای کوچکی و

لمس می کند زمین را

با انفجار

و صدای آه.

آه

 ————–

ساعت شبانه

با اعتماد دقیق بر شب

هرشب نور یک  پنجره روشن می ماند

 از طریق گشت تاریکی

بی خوابی و قرمزی چشم

اشباحی در روشنایی

به طور متناوب قابل مشاهده است

و در زیر انعکاس  

سایه  سیاه-و-سفید تلویزیون

فیلم واقعی زندگی

بیدار نگه می دارد

 تمام شب را

تا وقتي که خيابون ها خسته شوند

و ماه به خانه برگردد.

—————

دست پدرم

دست پدرم به پهنه ی پشتم فشار ميداد

-و مرا به جلو هل  می داد

به سوی زندگی

اما هرگزبالهای قوی بمن نداد  

یا به من پروازنیاموخت

با بزرگترین سهولت

با بهترین روشی که بلد بود

مرا درترس راهنمایی کرد

در حالی که من

پرهایم را سریعتر باز کردم و

خودداری کرد م به پایین نگاه کنم

و یاد گرفتم چطور اوج بگیرم

بدون اینکه صدایی از من شنیده شود!

 

——

گریگوری پاند در بروکلین از والدین پاناما یی متولد شد، چهار کتاب شعراز او منتشر شده است

/ شاعران انقلابی در شهر سانفرانسیسکو می باشد. همچنین وی RPB او یکی از اعضاي وی گرداننده ی یک هفته نامه و

کنفرانس هفتگی سالمندان در شهر سانفرانسیسکو است..

 

 

سه شعر از گریگوری پاند was last modified: آگوست 4th, 2020 by mahmag
خروج از نسخه موبایل