مثل فنر از جا پریدی و گفتی: « من تمام گفتنی ها رو گفتم و اینکه تمام سعی مو می کنم دختر تونو خوشبخت کنم،چون دوسش دارم ». وقتی این جمله را می گفتی صدایت نلرزید،خجالت هم نکشیدی،همین را دوست داشتم. مردن قاصدک ها-مژگان احمدی پور was last modified: ژوئن 9th, 2010 by soroush
نوگرایی در ادبیات داستانی-ويژه هوشنگ گلشيري -صفدر تقي زاده

او میخواست در ادبیات امروزی ما، در راههای ناگشودنی و نیازمودهای گام نهد و با پشت سرگذراندن شیوههای قدیمی و قراردادی به ادبیات داستانی ما جلوههای نوینی ببخشد. برگرفته از ماهنامهی کارنامه ویژهی هوشنگ گلشیری نوگرایی در ادبیات داستانی-ويژه هوشنگ گلشيري -صفدر تقي زاده was last modified: ژوئن 1st, 2010 by soroush
نظریه:خلاقیت یعنی اتصال به بی نهایت!-ناتاشا امیری
نبرد پارسه-فرهاد عرفانی – مزدک
آریوبرزن، سیصد رزمندۀ خویش را در کنار رودخانۀ آرتمیس، گرد آورد. آنگاه، بسوی تخته سنگی شد، و بر فراز آن، قامت راست کرد. زره از تن بر گرفت، و شولای و کلاهخود، بر زمین افکند. پاپوش از پای در آورد و به کناری نهاد، و تیر و کمان، به پشت آویخت، و شمشیر از نیام […]
ولى وقتى من اين تکه را گفتم، عاشق نبودم. مثل خيلى از موارد ديگرکه نيستيم اما وانمود مىکنيم که هستيم، اما چه وصف حال است. واقعن از تو ممنونم، چقدر به موقع آن را خواندى. غيرنظامى / عباس صحرائی was last modified: می 15th, 2010 by mahnaz badihian
داستان كوتاه باباي تلفني – آرام كاكه ي فلاح -برگردان بابك صحرانورد

آشنايي با نويسنده: آرام كاكه ي فلاح از نويسندگان معتبر كردستان عراق، در سال 1963 در سليماني به دنيا آمد. نوشتن را از همان سال هاي آغازين دهه هشتاد ميلادي با نگارش داستان آغاز نموده است. اولين اثر چاپ شده از او داستان كوتاه «تابلو» نام داشت كه سال 1983 در روزنامه «همكاري» درعراق منتشر […]
آخرین نامه فرزاد کمانگر از اوین
مگر می توان در قحط سال عدل و داد معلم بود ، اما „الف“ و „بای“ امید و برابری را تدریس نکرد، حتی اگر راه ختم به اوین و مرگ شود؟ آخرین نامه فرزاد کمانگر از اوین was last modified: می 14th, 2010 by mahnaz badihian
خیارشورها و گوجه ها لیز خورده بودند رفته بودند پایین و حالا داشتند خودشان را نشان میدادند.زیاد روی حرفهایی که میزدم فکر نمیکردم اما آن زن خشگل خیلی داشت برای حرفهای من از مغز و چشم گشادش مایه میگذاشت.وقت خوردن همبرگر اکثر مردم حرفهاشون مثل وعده پای بساط معتاد ها میمونه.” امیدوارم معشوقتون توی راه […]
خنده -هاینریش بل – برگردان از انگلیسی به فارسی مهناز بدیهیان

من وقتي كه مي توانم عضلات خسته و منقبض صورتم را استراحت بدهم خوشحالم، و روح خسته ام در آرامش كامل است. در حقيقت خنده ديگران من را عصبي مي كند زيرا كه مرا به ياد شغلم مي اندازد. خنده -هاینریش بل – برگردان از انگلیسی به فارسی مهناز بدیهیان was last modified: آوریل 30th, […]
ادبيات اروتيك و ادبيات پرونو گرفي – ناصر غياثي

اروتیک چیست؟ تفاوت آن با پورنوگرافی کدام است؟ آیا میتوان همواره و با قاطعیت اثری را اروتیکی یا پورنوگرافیک خواند؟ آیا مرز معینی این دو را از یکدیگر جدا میکند؟ یادداشت زیر تلاشی است برای یافتن پاسخی ممکن برای پرسشهای بالا در ادبیات داستانی. گرچه این دو در دیگر هنرها نیز کم و بیش از […]

