نوامبر 152006
 
مجید اسطیری - به نام تو و بهار نارنج

به نام تو و بهار نا رنج انگشتش را گرفته جلوی لب هایش . سال هاست همان جا روی دیوار ساکت مانده و همان طور انگشتش را جلوی لب هایش نگه داشته است . نه پره های بینی اش از بین رفته , نه انگشتانش کرخت شده , نه گوشه ی لب هایش به هم […]

نوامبر 012006
 
فریبا مقدم - در حاشیه  سفر انوشه انصاری به فضا

در حاشیه سفر انوشه انصاری به فضا“تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی “ ” به جرم سنگدلی” “زن و شوهری به جرم “سنگدلی” توسط پلیس دستگیر شدند. فریبا مقدم – در حاشیه سفر انوشه انصاری به فضا was last modified: نوامبر 1st, 2006 by mahnaz badihian

دو نوشته کوتاه از: گیل آوایی

 ادبیات جهان  دیدگاه‌ها برای دو نوشته کوتاه از: گیل آوایی بسته هستند
اکتبر 152006
 

یک گفتگو…. – واسه چئ اینقدر پیشش کرنش مئ کنئ!؟ – خٌب کئ چئ؟ دو نوشته کوتاه از: گیل آوایی was last modified: اکتبر 15th, 2006 by mahnaz badihian

سپتامبر 282006
 

کلاغ مرده: یک عمر لاشخوری کرده بود وبچه های ریقوو کچل پرنده ها را با تن سرخ و چشم های کورشان از لانه ها شان دزدیده بود و خورده بود تا این جور این جابیافتد. فلج و ناتوان، حتا برای این که خودش را ازروی خاک بلند کند یا تکانی به پروبال اش بدهد . […]

سپتامبر 282006
 

درختهاي خوابيده غلامعباس موذن دوسه پك به دم بافورزد. احساس كرد كه روحش آروم شده. دود رو توسينه حبس كرد. دستش را روي سينه ش كشيد. بريده بريده گفت: درختهاي خوابيده غلامعباس موذن was last modified: سپتامبر 28th, 2006 by mahnaz badihian

سپتامبر 192006
 
دو داستان کوتاه از گیل آوایی

كورسو سياهئ شب چنان بود كه هيج جا را نمئ ديد. كورمال كورمال راه مئ رفت و گاه بئ آنكه بداند روئ چه چيزئ پا گذاشته است، آنچنان ليز مئ خورد كه با كله بزمين مئ افتاد و ناسزایئ نثار تاريكئ و شب ظلمانئ مئ كرد و بلند مئ دو داستان کوتاه از گیل آوایی […]

نجیب محفوظNaguib Mahfouz

 ادبیات جهان  دیدگاه‌ها برای نجیب محفوظNaguib Mahfouz بسته هستند
آگوست 312006
 
نجیب محفوظNaguib Mahfouz

مهناز بدیهیان ترجمه از مقاله ی چاپ شده در: https://www.saccharinist.blogspot.com/ ،معروفترین نویسنده ی عرب عصر مدرن و برنده ی جایزه ی نوبل، دیروز در سن نودوچهارسالگی درگذشت.با آنکه او بعنوان یک صدای میانه رو و تحمل گر مذهب معروف بود.اما پس از چاپ رومان بچه های جبلاوی” یا “بچه های محله ی ما” در سال […]

عباس موذن – Abas Moazen

 ادبیات جهان  دیدگاه‌ها برای عباس موذن – Abas Moazen بسته هستند
جولای 312006
 
عباس موذن - Abas Moazen

داستانک عباس موذن در حالتي عميق زندگي مي كنم . چشمانم را كه كه از خيابان بر مي گردانم به ته اتوبوس ، او دارد نگاهم مي كند . انگار او مرا جايي ديده و حالا دارد به مخش فشار مي آورد تا به خاطر بياورد . ميلة بالاي سرش را محكم با دست گرفته […]

جولای 292006
 

سه داستان از: علی چنگیزی گربه سیاه: وقتی داشتم از پله های زیر زمین پایین می رفتم تا یکی از ترشی سیرهایی را که مامان انداخته بود و توی زیر زمین گذاشته بود تا برسد، بردارم دیدمش که با چشم های درخشانش به من خیره شده است. مرا که دید شروع به خرناس کشیدن کرد […]

© 2025 MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي