
مثل فنر از جا پریدی و گفتی: « من تمام گفتنی ها رو گفتم و اینکه تمام سعی مو می کنم دختر تونو خوشبخت کنم،چون دوسش دارم ». وقتی این جمله را می گفتی صدایت نلرزید،خجالت هم نکشیدی،همین را دوست داشتم. مردن قاصدک ها-مژگان احمدی پور was last modified: ژوئن 9th, 2010 by soroush