
باد در کوچه هايم پيچ مي خورد ملين ِ باکلاسي بفرست به اين شهر ! آسمانم گيج مي رود که روسپي خانه بالا مي آورد سينه بندها و گلدان ها …….. کمپوزيسيون ِ مذهبي ……. و پروانه اي که در مستراح … پاهايش را از هم وا کرده … اتومبیل های ِ نر ِ آغوش […]
باد در کوچه هايم پيچ مي خورد ملين ِ باکلاسي بفرست به اين شهر ! آسمانم گيج مي رود که روسپي خانه بالا مي آورد سينه بندها و گلدان ها …….. کمپوزيسيون ِ مذهبي ……. و پروانه اي که در مستراح … پاهايش را از هم وا کرده … اتومبیل های ِ نر ِ آغوش […]
قلب من مرسوم نبود كسي صداي مرا مي زند و دست ام به افق ها دورتر است خودم جا ماند با قلبي كه مرا مي ربود در اين جا به جايي خنده از چشم به لب ها چه كسي لب هاي تورا براي من ترجمه نكرد؟ من كه از هر چه مساوي تر باشم قلب […]
1 كارون رنگ پريده عادت داشت از ليوان هاي لب شكسته آب بخورد و هميشه حاشيه اش خوني بود همه ي كتاب هاي سر به زير هم اين طور نوشته اند. اروند اما تا فرق سرچشمه خوني شد از دست ماهياني كه سينه به سينه براي ضرب المثل قديمي نقشه نكشيدند سه شعر از طاهر […]
راست راست مي روند و دروغ فسق فجوراند وبه بهشت نمي رويم در هواي شقه شقه شدن ما شهيداني با اعمال شاقه ايم همين حالاست وقتي جهان كولاژي از كارد وكلمه ولوركاست این پلاک مرده ندارد (2)- شعر ِ یاسر معین Y.Moein was last modified: ژوئن 1st, 2006 by Pooya Azizi
ارديبهشت چه كسي؟ هنوز مانده كه بدانم نامه هايم را چه كسي باز مي كند در اين تابوت يخي را كه تنم چسبيده به آن شعر تازه از ناهید سرشکی N.Sereshki was last modified: می 22nd, 2006 by Pooya Azizi
© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities | درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بيعرضگي را صبر، و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مينامند. گاندي |