
مهناز بدیهیان چشمان آنابل……. از دروازه های تمدن که می گذشتم. تصویر انیشتن به حیرتم واداشت. صدای وحشتی بود، که در کوچه های بیگاری. از گلوی تنگ “خوزه” بیرون می پرید. درخت ها چه کدر بودند ، از رنج تنهایی. چشمان آنابل…….M.Badihian was last modified: می 2nd, 2006 by mahnaz badihian