علی صالحی–گاهی مرا بنام کوچکم بخوان

 شعر  دیدگاه‌ها برای علی صالحی–گاهی مرا بنام کوچکم بخوان بسته هستند
ژانویه 212007
 
علی صالحی--گاهی مرا بنام کوچکم بخوان

در زیر چند شعر از این مجموغه را که به تازه کی منتشر شده است را بخوانید علی صالحی–گاهی مرا بنام کوچکم بخوان was last modified: ژانویه 21st, 2007 by mahnaz badihian

” گرهي بر گره ديگر ” —-ر.رخشانی

 شعر  دیدگاه‌ها برای ” گرهي بر گره ديگر ” —-ر.رخشانی بسته هستند
ژانویه 202007
 
" گرهي بر گره ديگر " ----ر.رخشانی

گرهي بر گره ديگر ” به كودكان بي پناه مبتلا به سرطان هميشه سكون بود ، در گذار سال ها آويخته به چارميخ تباهي ” گرهي بر گره ديگر ” —-ر.رخشانی was last modified: ژانویه 20th, 2007 by mahnaz badihian

ژانویه 172007
 

(؟) بروم برای عاشقیت دخترم پسری دست و پا کنم بروم پیاده رویی برای پسرم بخورد حسین شکر بیگی —؟ was last modified: ژانویه 17th, 2007 by mahnaz badihian

گیل آوایئ—جانسوز……

 شعر  دیدگاه‌ها برای گیل آوایئ—جانسوز…… بسته هستند
ژانویه 162007
 
گیل آوایئ---جانسوز......

جانسوز…… قطره قطره قطره مئ چکد از چشم با یادمان هماره طوفانئ ام هنوزنیامده بر لب پیاله ائ گیل آوایئ—جانسوز…… was last modified: ژانویه 16th, 2007 by mahnaz badihian

وحید ضیایی—–شعرآستان درازکوش

 شعر  دیدگاه‌ها برای وحید ضیایی—–شعرآستان درازکوش بسته هستند
ژانویه 142007
 
وحید ضیایی-----شعرآستان درازکوش

شعرآستان درازکوش … نگفته نیاید بی آباد ی خنّاق گرفتنِ آبله/ من در وداع می مکم/ من با طلسم می ماسم من زود زودانیم! .سی شعر را شنیده می خواند کسی/ به قتل می رساند من شعر را زنده به گور می کنم شعر نواله ی بی مویی ست که صبح را در مور مورکفل […]

ژانویه 132007
 
حتا قناری کوچکی باشیم.---مهتاز بدیهیان

تقدیم به آنها که هنر همدردی دارند ، والاترین هنر انسان…… انسان نباشیم که نیمی سست و پلید و شکسته خو و نیمی با قامتی که مدام خرد می شود زیر بار فصلهای بی حضور. و با گلویی که هر چه فریاد می زند دشت خالی است. هر چه می دود در این راه پر […]

ژانویه 132007
 

این گریه را بی سبب دلیلی ست ابرها بی سبب سیاهی ِ شب را سپید نمی گریند این گریه ها را بی گمان دلیلی ست شعری از سعید آژده was last modified: ژانویه 13th, 2007 by mahnaz badihian

ژانویه 122007
 
بربسترشب بوها----نصرت اله مسعودی

تقدیم به دکتر مهناز بدیهیان بربسترشب بوها مگردراین صدا بال چند کبوترشکسته وشب وغربت برآن قطره قطره چکیده است که دود آشیان های سوخته بربسترشب بوها—-نصرت اله مسعودی was last modified: ژانویه 12th, 2007 by mahnaz badihian

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي