R.Rashidpoor شعر رضا رشيد پور
سپتامبر 022006
یک ، دو ، سه
رضا رشيد پور

1
تن پوش باور پلاسیده ی پدر
از تن در آوردم
عریان شدم
فریاد کشیدم که
عاشقم
2
روز خدا بود
من
تا سینه زیر خاک
دورم هزار سلیته ی
صد رنگِ
صد خدا
صد چهره در نقاب
ایستاده سنگ به دست
در انتظار بی گناهی
که سنگ اول را ……..پرتاب کند
3
عریان ترین ها
صادق ترینند
رخسار عشق
همیشه
ارغوانیست.
17 آگوست 2006
3 دیدگاه به “R.Rashidpoor شعر رضا رشيد پور”
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.
khobeh misheh goft shaeri
edameh bedin
man ke hatman ketabetono mikharam