ادوارد هرش در سال 1950 در شیکاگو دیده بجهان گشود. تحصیلات او در کالج ” گرینل” و دانشگاه پنسیلوانیا بود، جایی که او دکترا در رشته ی فولکلور را به اتمام رساند. Edward Hirsch/ / M.Badihian / مهناز بدیهیان /ادوارد هرش was last modified: ژانویه 24th, 2009 by mahnaz badihian
هشتاد سالگي و عشق تصديق کن که عجيب است/ حواي پير دگر بار/ گرم تعارف سيب است/ لب سرخ و زلف طلايي/ جایزه بین المللی برای زنان کمپین was last modified: ژانویه 23rd, 2009 by mahnaz badihian
محسن بوالحسنی شاعر و نویسنده؛ چاپ دو مجموعه در حوزه ترانه و مانیفست ترانه متفاوت امروز ایران……. ***** من نهنگ غمگین مادرم هستم و نوار ساحلی خانه ام می سوزد محسن بوالحسنی / و روح خدا was last modified: ژانویه 19th, 2009 by mahnaz badihian
حالا هم کک به خشتکشان افتاده که آدم عصر انفورماتیک و اس ام اس باز؛ پای حدیث و منقل ایشان نمینشینند و و زمزمه می کنند ویا بلوا براه می اندازند که ای حضرات: از طلا گشتن پشیمان گشته ایم – مرحمت فرموده؛ شر را کم کنید. علی کریمی / ویروس متافیزیک was last modified: […]
مانم بیادگاری در روی بستر تو یک دسته عشق تازه گلهای پیرهن را گلبرگ نسترن / از: بهار سعید was last modified: ژانویه 18th, 2009 by mahnaz badihian
خطاب به پروانه های دکتر براهنی شاد یا غمگین با سهمشان از عشق می رقصند من چتر گیسوان اش را پس می زنم تا بار دیگر پیشانی بلندش را ببوسم امیر حسین تیکنی / چاووشی شرم was last modified: ژانویه 13th, 2009 by mahnaz badihian
با تو و/ حقیقتی که ا زجا ن کود کی ا ت تبا ه می شود بر لبا ن سوخته ا ت / نا م چه وطنی د وبا ره می خوا ند ! محمود معتقد ی / سکا نس مرگ / ا زغزه تا ا ورشلیم / فرقی نمی کند ! was last modified: […]
خلاصه و ترجمه ی متن دکتر مهناز بدیهیان در بریتانیا بر روی 800 اتوبوس شعاری بدین مضمون نوشته شده است . ” احتمالا خدایی وجود ندارد. پس نگرانی را کنار بگذارید و از زندگیتان لذت ببرید” ” احتمالا خدایی وجود ندارد “/ Martin Beckford was last modified: ژانویه 7th, 2009 by mahnaz badihian
ایـن شـعـر ها به دردِ دلِ من نمی خورد این ها شعار هاست که خمپاره می شود هـیـچ کـس نـیست که بـنـدد ره سرقافله را ؟ کـاروانی کـه فــقــط داس وتـبــر می آرد راحله یار / دو غزل was last modified: ژانویه 6th, 2009 by mahnaz badihian
بزرگترین عامل درد در کشورهای جهان سومی که از منابع و دارائی مناسب ملی بهره‌‌مندند، از خود بیگانگی جامعه‌ی روشنفکرانش است. روشنفکران چنین جامعه‌هائی از یک سو از عقب‌ماندگی جامعه‌ی خود دردمند و آشفته می‌شوند، و از سوئی دیگر، داوود بهرامی / فلسفه سکوی پرش تمامی تار و پود جامعه was last modified: ژانویه 6th, […]
| © [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities | درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بيعرضگي را صبر، و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مينامند. گاندي |