مه 302007
 

زنی هميشه درگوش من جيغ می کشد تمام تنم مي لرزد . چشم كه باز ميكنم تاريكي نمناك كلبه مرا به خودم مي آورد.در وديوار هنوز از صداي غرش رعد تكان مي خورد.لعنتي همه اش را از سرم پراند.پتو را كنار ميزنم.نزديك بخاري ميروم.تكه هاي چوب را داخل آتش مي اندازم چادر زن ميان رقص […]

مه 292007
 
رباب محب

حس ، برخاستن ِ هر روزه ست در کفه های ترازوت : « ر» : روايت ِ تا ابد دويدن « ب » : بالاتر از سر خود سر کشيدن « الف » : اغاز ِ بي کلاه ِ سری که باد بردش « ب » : بازگشت به نقطه ی ِ اول يعني : […]

مه 282007
 
مهر نوش قربانعلی- به وقت البرز

چهار طاق‌؛ دريا را به‌ هم‌ مي‌كوبم‌ لولاهاي‌ توفاني‌ به‌ رعشه‌ مي‌افتند و معبد را به‌ آشوب‌ مي‌كشد جذر و مد چشمهايم‌ غلت‌ مي‌زنم‌ تا خليجي‌ كه‌ در موهايم‌ ادامه‌ دارد كوسه‌ها را تزيين‌ كند مهر نوش قربانعلی- به وقت البرز was last modified: می 28th, 2007 by Pooya Azizi

فرامرز سلیمانی

 شعر, شعر مهاجرت  دیدگاه‌ها برای فرامرز سلیمانی بسته هستند
مه 262007
 
فرامرز سلیمانی

پرسپکتیو ناتمام موزه ی مترو پالیتن از دفتر نیویورکی ها وقتی به شهر ما اومدی می برمت موزه ی مترو پالیتن / توخیابان پنجم / پشت سنترال پارک جلوی اون در بزرگ اهنی می شونمت پای پله های عریض و طویل و حجم ساده ی انتظار توی باغچه ها و چمن سبز همسایه فرامرز سلیمانی […]

مه 262007
 
بهاره رضایی

“کمی پشت صحنه ی ادبیات بافیلترقوی” برج مرا قبت سلام! موقعیت خودم را اعلام می کنم: کمی خسته مقدار متناوبی زخمی شدم در چند مایلی این جو خطرناک بدون کلاهخود و زره توی خاکریزهای کلمه غلت می زنم بهاره رضایی was last modified: می 26th, 2007 by Pooya Azizi

مه 262007
 
زنده یاد علی اخگر

جنون آخر جوانى لعنت به تو(( پدر)) که پرنده هاى مرده پيش پاى پنجره پوسيدند و دست هاى تو چيزى را ثابت نمى کنند ! زنده یاد علی اخگر was last modified: می 26th, 2007 by Pooya Azizi

مجید فروتن

 ایران, شعر  دیدگاه‌ها برای مجید فروتن بسته هستند
مه 262007
 

سه شعر از مجيد فروتن به صدايم كه يتيم است و مام از دست داده گوش كن بر فراز آن، صدف هاى عزلت به رقص آمده اند خواب هاى ظلمت گونه را از پيشانى آسمان مى زدايد و به صفى از ماهى هاى خشكيده مى انديشد كه بر ستونى از عشق مى آويزند مجید فروتن […]

مه 262007
 
خیرالله فضلی

رنج تاریخ تولد ندارد که نوشته اید۲۹ـ۱۲ـ۵۸ ..اسم وفامیل نداردکه گذاشته اید خیرالله فضلی …از پله ها برگرد.. به پشت بام نمی رسد ارثي كه ميبرم.. يك اسم و فاميل به همه ميرسد… جنوبي از شهرستان خنج ساکن ابوظبی.. اینجا چتر برای باران نمیفروشند جبراً چتر برای آفتاب می خریم..چیز زیادی ندارم: دیپلم علوم انسانی..چند […]

مه 262007
 
به وقت گرینویچ -رزا جمالی

رزا جمالي متولد 1356 ؛ دانش آموخته ي تئاتر ( ادبيات دراماتيك)از دانشكده سينما و تئاتر است . نخستين شعرهايش در مجموعه ي ” اين مرده سيب نيست يا خيار است يا گلابي ” در سال 1377 توسط نشر ويستار گرد آمد . در اين مجموعه ذهنيت شاعر معطوف به هويت درهم ريخته ي اشياء […]

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي