شَروه —-رضا بی شتاب

 شعر  دیدگاه‌ها برای شَروه —-رضا بی شتاب بسته هستند
اکتبر 312007
 

شَروه رضا بی شتاب شبی که رفتی از اين خونه داغون صدا وُ بوی تو در خونه حيرون شَروه —-رضا بی شتاب was last modified: اکتبر 31st, 2007 by mahnaz badihian

جشن ِ طراوتباران ِ آبانگان، شاداب باد! —-دکتر احمد پناهنده

 مقالات پراکنده  دیدگاه‌ها برای جشن ِ طراوتباران ِ آبانگان، شاداب باد! —-دکتر احمد پناهنده بسته هستند
اکتبر 312007
 
جشن ِ طراوتباران ِ آبانگان، شاداب باد! ----دکتر احمد پناهنده

جشن ِ طراوتباران ِ آبانگان، شاداب باد! دکتر احمد پناهنده در یسنا، هات ِ 38، بند ِ 3 چنین می خوانیم: ” اینک آب ها را می ستاییم، آب های ِ فرو چکیده، گرد آمده و روان شده و خوب کُنش ِ اهورایی را . . .” جشن ِ طراوتباران ِ آبانگان، شاداب باد! —-دکتر […]

شب فلسفی ِ خورشید—-فرهاد عرفانی – مزدک

 مقالات پراکنده  دیدگاه‌ها برای شب فلسفی ِ خورشید—-فرهاد عرفانی – مزدک بسته هستند
اکتبر 312007
 
شب فلسفی ِ خورشید----فرهاد عرفانی - مزدک

شب فلسفی ِ خورشید داستان ِ قصد سفر حج کردن ِ حکیم عمر خیام نیشابوری فرهاد عرفانی – مزدک صدا آمد. خیام به باغ شد… شب فلسفی ِ خورشید—-فرهاد عرفانی – مزدک was last modified: اکتبر 31st, 2007 by mahnaz badihian

هژبر —– بودن یا نبودن –

 ادبیات جهان  دیدگاه‌ها برای هژبر —– بودن یا نبودن – بسته هستند
اکتبر 182007
 

– بودن یا نبودن – فکر و خیال این اتاق دست از سرش برنمی داشت. شایدهم فکر و خیال او دست ازسر این اتاق بر نمی داشت. برایش مهم نبود که کجاست و با کی. بلکه مهم این بود که فرصتی گیر بیاورد و به آن اتاق فکرکند. حتا شبها وقت هژبر —– بودن یا […]

اکتبر 162007
 
ساسان ورتوان----اریش فرید

ترجمه متن و شعر توسط ساسان ورتوان اریش فرید اریش فرید در روز 6 ماه مه سال 1921 از مادری بنام نــلی و پــدری بنــام هــوگـــو در ویــن بـد نیـا آمـد. او تنها فرزند خانواده اش بود. ساسان ورتوان—-اریش فرید was last modified: اکتبر 16th, 2007 by mahnaz badihian

آریابرزن زاگرسی—[ از الهیات ترمیناتور ساز ]

 مقالات پراکنده  دیدگاه‌ها برای آریابرزن زاگرسی—[ از الهیات ترمیناتور ساز ] بسته هستند
اکتبر 162007
 

آریابرزن زاگرسی MADE IN IRAN 1- آب در کوزه؛ ولی تشنه لب . بسیاری از چیزهایی را که ما به دنبالشان می گردیم، در همین نزدیکیهای خود ما هستند که هر روز از کنارشان برمی گذریم و اعتنایی به آنها نمی کنیم. نخستین پایه هایی که شیرازه ی یک اجتماع را می آفرینند، در وجود […]

مهناز بدیهیان—-همه جنایتکاریم….

 شعر  دیدگاه‌ها برای مهناز بدیهیان—-همه جنایتکاریم…. بسته هستند
اکتبر 162007
 
مهناز بدیهیان----همه جنایتکاریم....

مهناز بدیهیان ُّ سانفرانسیسکو پاییز 2007 همه جنایتکاریم…. حضار گرامی خواهش می کنم فریب دستان سفید م را که با اوراد خالکوبی مقدس و الماس تزیین شده را نخورید من جنایتکارم و در سایه ی شکوه آن…….. مهناز بدیهیان—-همه جنایتکاریم…. was last modified: اکتبر 16th, 2007 by mahnaz badihian

اکتبر 152007
 
انتظار ----ترانه جوانبخت

انتظار وقتی دستش را تکان داد تا با گلناز که در اتوبوس نشسته بود خداحافظی کند چشمانش پر از اشک شد. نمی دانست دوباره کی او را خواهد دید. راننده اتوبوس با سرعت در جاده می راند و بعد از چند دقیقه اتوبوس مثل نقطه انتظار —-ترانه جوانبخت was last modified: اکتبر 15th, 2007 by […]

اکتبر 152007
 
مهدی حمیدی -----غزل باران...

غزل باران… خیابان در هوای ابری ، تیره و گرفته پاییز مرا مهمان دلتنگی هایم کرده است. ابر های سیاه و سنگین در روشنایی صدفی هولناکی بر سر شهر در گذرند مهدی حمیدی —–غزل باران… was last modified: اکتبر 15th, 2007 by mahnaz badihian

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي