مه 252007
 

در كرامات يك استاد “روستائي” متجدد! در حوزه ي تجدد ، مهم اين نيست كه يك انسان در محيطي سنتي زندگي كند يا نكند و يا اينكه از چه درجه اي از تحصيلات برخوردار باشد . بلكه اين است كه انسان متحول شود، ” ديگر” شود. اين تحول نياز به كار برروي “پندار و كردار” […]

مه 232007
 
مریم هوله

خواب چسبناک پروانه در تبعید گلی که دیروز برایت پست کردم / در راه پژمرده این اساس ِ تبعیدست، می دانم! اما ساقه اش را بو کن! هنوز دارم به سمتت می آیم.. ** مریم هوله was last modified: می 23rd, 2007 by Pooya Azizi

جامعه‌شناسي موزيك توده در ايران-مسعود یزدی

 مقالات پراکنده  دیدگاه‌ها برای جامعه‌شناسي موزيك توده در ايران-مسعود یزدی بسته هستند
مه 232007
 

مسعود یزدی، از نویسندگان صفحۀ اندیشۀ روزنامۀ شرق، که بهار امسال درگذشت، مقالۀ حاضر را در سال 1357 برای نشریه‌ای به نام جدل که فقط در دو شماره آمد، نوشت. این مقاله، که نخستین و به‌واقع شاید یگانه تلاش نظری برای فهم جامعه‌شناختی موسیقی عامه‌پسند در ایران است، قرار است در کنار مقالاتی دیگر از […]

كيوان بهادري

 شعر  دیدگاه‌ها برای كيوان بهادري بسته هستند
مه 222007
 

زخمهای زاگرس ((زخمهاي كهنه زاگرس درعطش جوان شدن دردمي كشند)) دستهايم را بگير دختر باد و فرماني بده تا قديمي ترين يخ اين قله ها كيوان بهادري was last modified: می 22nd, 2007 by mahnaz badihian

تخليه عمومى—-فريبا فياضى

 شعر  دیدگاه‌ها برای تخليه عمومى—-فريبا فياضى بسته هستند
مه 212007
 
تخليه عمومى----فريبا فياضى

نفر کم داشتيم! بلند می شود طوری که مردی از تو بيفتد طوری که تخت به تخت دستم در خواب دستهات چيزی به ساعت نمانده بگو! تخليه عمومى—-فريبا فياضى was last modified: می 21st, 2007 by mahnaz badihian

مه 212007
 
میثم ریاحی " ----

“ هنگامِ شاعر – هنگامِ جامعه “ نگاهی به مجموعه ی « این روزهایم گلوست » و چند شعر دیگر از پگاه احمدی میثم ریاحی ” —- was last modified: می 21st, 2007 by mahnaz badihian

مه 182007
 
شعری از توی دريکوت/آمريکا

شعری از توی دريکوت/آمريکا ترجمه:پويا عزيزی کارگاهی در نوع نژاد مادرش دارد گريه می کند چون برايانا غصه دار از مدرسه به خانه رسيد در حالی که مسخره شده بود. شعری از توی دريکوت/آمريکا was last modified: می 18th, 2007 by Pooya Azizi

مه 172007
 
زهرا سنگسار شد -----عزت گوشه گير

سايه ي باريك “زهرا” زير نور ضعيف ميدان دراز و درازتر مي شود. تا وقتي كه آن دو زن قلچماق دست هاي‌ “زهرا” را از پشت به هم قفل كردند. دست هاي “زهرا” چون برگ هاي زرد چنار بي رمق و شكننده بود و تنش گاه سرد مي شد و گاه گرم . .. و […]

مه 162007
 
فریبا شادکهن

“فتح” آتش از استخوانم بيرون می جهد بيرقی در امتداد باد… ناقوسها می نوازند و كفن های تازه مرده عروس می شوند با جمجمه هايي شكفته در دستانشان فریبا شادکهن was last modified: می 16th, 2007 by Pooya Azizi

منوچهرجمالی —–فرق ِمیان پهلوان ومُجاهِـد

 مقالات پراکنده  دیدگاه‌ها برای منوچهرجمالی —–فرق ِمیان پهلوان ومُجاهِـد بسته هستند
مه 152007
 
منوچهرجمالی -----فرق ِمیان پهلوان ومُجاهِـد

فرق ِمیان پهلوان ومُجاهِـد زال ورستم ، مثل ِاعلای پهـلوانی اسفندیار، مثل ِاعلای ِمُجاهـد منوچهرجمالی —–فرق ِمیان پهلوان ومُجاهِـد was last modified: می 15th, 2007 by mahnaz badihian

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي