Forough- فروغ فرخزاد
جولای 092006
غزل

چون سنگ ها صداي مرا گوش مي كني
سنگي و ناشنيده فراموش مي كني
رگبار نوبهاري و خواب دريچه را
از ضربه هاي وسوسه مغشوش مي كني
دست مرا كه ساقه سبز نوازش است
با برگ هاي مرده همآغوش مي كني
گمراه تر ز روح شرابي و ديده را
در شعله مي نشاني و مدهوش مي كني
اي ماهي طلائي مرداب خون من
خوش باد مستيت كه مرا نوش مي كني
تو دره بنفش غروبي كه روز را
بر سينه مي فشاري و خاموش مي كني
در سايه ها فروغ تو بنشست و رنگ باخت
او را به سايه از چه سيه پوش مي كني ؟
3 دیدگاه به “Forough- فروغ فرخزاد”
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.
ok
in shaer asst
in shaereh khili sherash ro del mishineh
man ketabesho daram
in shero nakhondeh boudam
merci az shoma ke ino gozashtin