Eugino De Anderade- یوجینو د آندراده – مهناز بدیهیان

ژانویه 202006
 

یوجینو د آندراده (2005-1923) معروفترین شاعر معاصر پرتغال و نویسند ه ی 29 مجموعه ی شعر است. وی همچنین چندین کتاب برای کودکان و مجموعه ی داستان و ترجمه ی چندین اثر به زبان پرتغالی از خود بجا گذاشته است. از جمله آثاری که ترجمه کرده از کسانی چون گارسیا لورکا ، سفو ، یانیس و ریتسوس را می توان نام برد

در ریر چند ترجمعه از شعرهای او را می خوانید
آواز سرگردانی
حتا چشمها نمیدانند چه بگویند
به این گل لذت، شکفته در دستانم
و در گیسوان بلند روز.
آنچه خواب دیدم، خیلی ساده
فقط آب بود، بنفش شد از سرما.
در این اندوه گلی نمی گنجد.
سایه ی کشتی را به من بده.

کلمه
تمام روز به دنبال کلمه ای بودم کوچک
کلمه ای یک صدایی
بی صدایی ، تقریبا هیچ.
ولی من جای خالی این کلمه را حس می کنم.
این منم که میدانم چقدر دلتنگ این کلمه ام.
از ایترو مصرانه در پی آنم.
این کلمه می تواند مرا از سرمای ژانویه
حفظ کند
و حتا از خشگسالی تابستان.
فقط یک کلمه.
یک کلمه ی ساده.
رستگاری.

سکوت
وقتی لطافت و مهر
خسته می شود،
و سر انجام بخواب می رود.
وقتی رنگ آبی از چشمهایت
فواره می زند ، در جستجوی
چشمهای من
برای کشتیبانی
همانجاست که من با تو از
آن دلتنگی و بی کسی
سخن میگویم
که با سکوت میخکوب شده..

نام من از آن گلی است….
نام من از آن گلی است
وقتی تو صدایم می کنی
و با سر انگشتان تو بر پوستم
نمی توانم بگویم
آیا آب دست نخورده ام
یا باغچه ای در دره…

گرد آوری و ترجمه: مهناز بدیهیان

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© 2025 MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي