
فرزند اولش کوچک برای بار قبل از اولش هم کوچک از شيشه کف می زند به لوله در قطع روبان نمی شنوم جير می کشد روی صورتم نمی ميرم ضعفِ لثه می ما لی لا نَدم لا لا يی برای موی تخت طلايی لا لا يی برای جشن تولدت و لخته های خرمايی روی خط […]
فرزند اولش کوچک برای بار قبل از اولش هم کوچک از شيشه کف می زند به لوله در قطع روبان نمی شنوم جير می کشد روی صورتم نمی ميرم ضعفِ لثه می ما لی لا نَدم لا لا يی برای موی تخت طلايی لا لا يی برای جشن تولدت و لخته های خرمايی روی خط […]
پگاه احمدی در سن هفده سالگی اولین شعرش را در نشریه تکاپو منتشر کرده است .. کارشناسی زبان و ادبیات فارسی دارد و به نقد ادبی و ترجمه ی آثار شاعران آمریکایی و آنگلو ساکسون نیز پرداخته است.. از پگاه احمدی تا کنون چند مجموعه شعر با عناوین ِ : ” روی سُل ِ پایانی […]
کلاغ در چاه ستاره را در چشم می آورم / ایستاده پلک / زخم می زند روز / بر تمام صخره ها از فرزندم / فاصله می گیرم / از طاعون / خیال در برف / و شکلی خاکستر این نه یک پازل / در کلمه است / نه راهی پشت به ثانیه / در […]
جايزه ادبي اگر چه براي شركت كنندگان و غير دست اندر كاران احتمالا ً كاري زيبا و هيجان آور و شايد براي برگزيدگان اش افتخار آور است اما به واقع براي برگزار كنندگان كاري بس سخت و طاقت فرساست . بماند كه فشار هاي اين و آن و ابراز محبت و انتقاد دوستان و دشمنان […]
دوازده ترين ارديبهشتي که به چشمهاي سياه اصلا ربطي ندارد خودکار قرمزتان را برداريد و توي خيابانهاي سفيد و موازي هي راه راه برويد اين دفعه هيچ تصادفي قرار نيست شما را ميان تمام بهارهاي طولاني ات پاييز مي کارم و 12 ترين ارديبهشت يعني… سر خط شعری از آزاده نیکوییA.Nikoee was last modified: جولای […]
( آه آقای صادق هدایت) من فقط کمی سبیلهای تو را ادامه می دهم بعد این عینک لعنتی را بر می دارم از چشمهای تو چیزی دستگیرم بشوی این همه خنزر پنزر و آشغال در تو چه می کند شازده! چقدر فرو رفته در گوشتت قلم پوزشان زده بر گشته اند اما من زالو تر […]
قلب من مرسوم نبود كسي صداي مرا مي زند و دست ام به افق ها دورتر است خودم جا ماند با قلبي كه مرا مي ربود در اين جا به جايي خنده از چشم به لب ها چه كسي لب هاي تورا براي من ترجمه نكرد؟ من كه از هر چه مساوي تر باشم قلب […]
© 2025 MahMag - magazine of arts and humanities | درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بيعرضگي را صبر، و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مينامند. گاندي |