مر داد تلفن همراهش هيچ وقت در دست رس نبوده بوده ؟ جواب مي دهد : ٍِ شما با كوفي عنان تماس گرفته ايد لطفأ پيام بگذاريد ! ٍ پيام بگذارم ؟ مرداد – ناهید سرشکی was last modified: اکتبر 18th, 2006 by Pooya Azizi
ترانه شادي آفرين لبانش شكارچي بي شرم! كاش مي دانستي دو شعر از: حسن بصیری was last modified: اکتبر 15th, 2006 by mahnaz badihian

هستند از شاعرانی که می شناسم شان و از دیر باز هم … و این شناختن می رسد به این که شاعرانی نیکو سرا هم باشند و گاهی هم پیش خودت شرمنده ای اگر شعری را که جربزه ی شعر بودن دارد برای خواننده نگذاری و انگار آن رسالت دبیر بودن (دبیر مجله ) در […]
این شعرهم تقدیم به ماه مگ درما کسی نمی جنگد وما خود را درخود دارمی زنیم در ما کسی نمی جنگد- فرزاد شجاع was last modified: سپتامبر 29th, 2006 by mahnaz badihian

عزيز كلهر شاعر سي ساله يا سي و اندي ساله لرستاني الاصل است كه شعرهايش با مولفه هايي خاص خودش در شعر امروز ايران وي را چهره اي منحصر به فرد مي سازد . چهره اي درد كشيده ، آسيب ديده و گوشه گرفته اما بسيار قابل اعتنا و اين گوشه گيري نه از سر […]

تاج خار دار اگر مي گذاشتند داد بكشم گريه مي كردم چه كسي مي دانست راه رفتن روي دو زانو را ؟ آنكه به سوي صليب دو زانو رفت يا آنكه دست شست و زانو زد و تاج خار بر سر پادشاه بي تخت نهاد؟ دوشعر از ناهيد سرشكي was last modified: سپتامبر 12th, 2006 […]

هميشه است . در زندگي هايي كه مي كني ست / حرف هايي شبيه پند در آسمان هايي كه از نگاه مي گذراني شان / گذشته اند جوري شبيه طور / اين ها : اين جور كه ابري سياه خودش را از ابري سفيد در مي آورد / و مي كشد شلوارش را بالا مي […]