اکتبر 182006
 

مر داد تلفن همراهش هيچ وقت در دست رس نبوده بوده ؟ جواب مي دهد : ٍِ شما با كوفي عنان تماس گرفته ايد لطفأ پيام بگذاريد ! ٍ پيام بگذارم ؟ مرداد – ناهید سرشکی was last modified: اکتبر 18th, 2006 by Pooya Azizi

اکتبر 162006
 
دو شعر از نصرت اله مسعودی

عروس كاشي‌هاي آبي بخت خود را با آن روسريِ سبز كه از دست فرشته‌ها قاپيده بودي به گياهان نورس كنار عالي‌قاپو گره زدي و بخت مرا به هيچ دو شعر از نصرت اله مسعودی was last modified: اکتبر 16th, 2006 by mahnaz badihian

اکتبر 132006
 
چند شعر از فرشته رسولی

چند شعر از فرشته رسولی سرفه ي اول خدا در زخم هایم ، سیاه تمام دردهایم پشت شهر ،خراب ! و خرابه های در خون ، عاشق! چند شعر از فرشته رسولی was last modified: اکتبر 13th, 2006 by Pooya Azizi

اکتبر 072006
 
شعر تازه از مهدی جعفری

هستند از شاعرانی که می شناسم شان و از دیر باز هم … و این شناختن می رسد به این که شاعرانی نیکو سرا هم باشند و گاهی هم پیش خودت شرمنده ای اگر شعری را که جربزه ی شعر بودن دارد برای خواننده نگذاری و انگار آن رسالت دبیر بودن (دبیر مجله ) در […]

سپتامبر 132006
 
شعر ِ عزيز كلهر

عزيز كلهر شاعر سي ساله يا سي و اندي ساله لرستاني الاصل است كه شعرهايش با مولفه هايي خاص خودش در شعر امروز ايران وي را چهره اي منحصر به فرد مي سازد . چهره اي درد كشيده ، آسيب ديده و گوشه گرفته اما بسيار قابل اعتنا و اين گوشه گيري نه از سر […]

سپتامبر 132006
 
شعر نصرت الله مسعودي

صف طویل نمی شود ها چرا این گریه را بی صدا لای آن دستمال می پیچانی چه انکاری ؟! که آسمان و فرشته تا پندار ِ مگر چاره ای هست فرو افتاده اند و در صف طویل نمی شود ها شعر نصرت الله مسعودي was last modified: سپتامبر 13th, 2006 by Pooya Azizi

سپتامبر 122006
 
دوشعر از ناهيد سرشكي

تاج خار دار اگر مي گذاشتند داد بكشم گريه مي كردم چه كسي مي دانست راه رفتن روي دو زانو را ؟ آنكه به سوي صليب دو زانو رفت يا آنكه دست شست و زانو زد و تاج خار بر سر پادشاه بي تخت نهاد؟ دوشعر از ناهيد سرشكي was last modified: سپتامبر 12th, 2006 […]

سپتامبر 032006
 
ازدانستنانگي هاي عشقيدن-  پويا عزيزي

هميشه است . در زندگي هايي كه مي كني ست / حرف هايي شبيه پند در آسمان هايي كه از نگاه مي گذراني شان / گذشته اند جوري شبيه طور / اين ها : اين جور كه ابري سياه خودش را از ابري سفيد در مي آورد / و مي كشد شلوارش را بالا مي […]

© 2025 MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي