
بادام های تلخ در آن کنجی که مانده از لب های تو آخرین مانده ؟ صدا هنوز هم می رود از گوشم قطارقطار از همیشه ساعـت ها از هر نوع به سوی همیشه غروب افتاده بر کول کوهی کدر در انتهای منی که دورم بسیارتر گرفتارم در دست دست برنمی دارم از چانه و تکه […]
بادام های تلخ در آن کنجی که مانده از لب های تو آخرین مانده ؟ صدا هنوز هم می رود از گوشم قطارقطار از همیشه ساعـت ها از هر نوع به سوی همیشه غروب افتاده بر کول کوهی کدر در انتهای منی که دورم بسیارتر گرفتارم در دست دست برنمی دارم از چانه و تکه […]
همین طوری من وقتی پایم را بر این حرفها میفشرم له میشوم آن قدر در خودم همیشه همین طوری اما زمان تا به خودم میآیم ولنگار همیشه است و نگارم در دور همیشه از آن که میآید سریعتر میرود این وقت دیر میکند مرا اغلب پویا عزیزی – شعر تازه was last modified: دسامبر 10th, […]
هنگامیکه ارنست همینگوی شنید که ویلیام فاکنر در مورد او گفته است که همینگوی هرگز در نوشته هایش لغتی بکار نمی برد که خوانده ی اثر را مجبور کند که سری به دیکشنری بزند. همینگوی در جواب او گفت:بیچاره فاکنر فکر می کند من با لغات ده دلاری آشنا نیستم، من همه ی آن لغت […]
چه خوب که دیگر زنانه نیست …!!! درگفت و شنودی کوتاه با پگاه احمدی پویا عزیزی ۱- می خواهم بحث را نه از خود شعر بل که از موقعیت ها شروع کنم . می دانیم که به هر حال طی دوره های مختلف اجتماعی و به طبع تاثیر آن ها بر محیط روشنفکری و هم […]
روزگار غریبی ست… – بیژن فارسیB-Farsi was last modified: نوامبر 29th, 2005 by Pooya Azizi
سقوط و سکوت <%image(20051125-ro_bl_1.jpg|150|100 |)%> منم – که نشسته ام – یا یخ ِ سالها را ساعت های ِ کشدار آب نمی کنند – رباب محبMoheb was last modified: نوامبر 24th, 2005 by Pooya Azizi
!منوچهر آتشی درگذشت …من از صراط گذشته ام / گذشته ام / هر چند مستقيم / – چنان كه گفته بودند نبودند / نبود اما / من اكنون در دوزخم / و دست راست تو از آن طرف پل / در دست چپ من قفل است / مي توانم عبورت دهم، / اما / حس […]
تصویر مهناز بدیهیان – کاری از اردشیر محصص اگر زندگی هم به روشنی و طعم و رنگ این دانه های، دل به دل سپرده ی انار بود چه خوب بود. شادوسرخ و آبدار.. ——————— شب درازیست نه شب بیدلی صدای پای بی صدایی است و چهار هزار شاخه ی گل * که بار تبر به […]
بي ترديد پرنده شدن خيال كردي آسان است و اسان تر كه بر سينه ي كبكي خواب روي تا اين زمستان آب شود! آسمان عبور مي كنداز تنم از خيال ماه از آفتابي كه من باشم هنگام غروب خيال رفتن نداري مثل برف وسط تابستان/كه آن بالا/بالاي كوه مي ماند دو شعر از ناهيد سرشكيN.Sereshgi […]
© 2025 MahMag - magazine of arts and humanities | درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بيعرضگي را صبر، و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مينامند. گاندي |