انتظار……- گیل آوایی

 شعر, شعر مهاجرت  دیدگاه‌ها برای انتظار……- گیل آوایی بسته هستند
ژوئن 132007
 

طراوت نگاهت خیال سردٍ گریزان را مئ بهاراند! بگو کدام شب بئ تو بودن را به آفتاب خیزان آغوشت خواهئ گشود که بئ تابئ تندر وار مئ باراند این بیدارٍهمیشه در انتظارت را انتظار……- گیل آوایی was last modified: ژوئن 13th, 2007 by Pooya Azizi

ژوئن 132007
 
-ویژه نامه یزد

با آثاری از: مجتبا دهقان-فاطمه منتظری–یاسر اله بخشی—صفیه منصوری—سعیده مرتضوی—مهناز مرتضوی—سید مسعود میرجعفری—-سمانه قرایی—–رضا مهدوی—–حامد دهقانی—-عبدالهادی آرامی—– فرهاد ممجتبادهقان قندش می افتد و هيچوقت بلند نمی شوم از کنار واژه بی رمق يزد انگار خشکت زده باشد همراه سايه های اتفاق نيفتاده پشت چشمها باشد به روی چشم به اضافه تمام منهايی که ازتو عاری […]

منوچهرجمالی—– دو شعر

 شعر  دیدگاه‌ها برای منوچهرجمالی—– دو شعر بسته هستند
ژوئن 122007
 

نگاه جهان پیمایم، که هنوز ازچشم نرفته ، بچشم بازگردید در بینشی که برایم از راه دراز، آورد آلوده از درد بود منوچهرجمالی—– دو شعر was last modified: ژوئن 12th, 2007 by mahnaz badihian

ژوئن 062007
 
الیاس قنواتی

تقدیم به زنی که روسری آبی به سر داشت و کودکی که پشت سرش فریاد می زد مامان ایران توی این دفتر خط دار صورتت خط دارد خانم از روی خط مو هایت شروع می کنم به نوشتن قرار این نبود وقتی رسیدم بار زده بودی همه چیزت را توی کامیون همیشه سپید الیاس قنواتی […]

مه 292007
 
رباب محب

حس ، برخاستن ِ هر روزه ست در کفه های ترازوت : « ر» : روايت ِ تا ابد دويدن « ب » : بالاتر از سر خود سر کشيدن « الف » : اغاز ِ بي کلاه ِ سری که باد بردش « ب » : بازگشت به نقطه ی ِ اول يعني : […]

مه 282007
 
مهر نوش قربانعلی- به وقت البرز

چهار طاق‌؛ دريا را به‌ هم‌ مي‌كوبم‌ لولاهاي‌ توفاني‌ به‌ رعشه‌ مي‌افتند و معبد را به‌ آشوب‌ مي‌كشد جذر و مد چشمهايم‌ غلت‌ مي‌زنم‌ تا خليجي‌ كه‌ در موهايم‌ ادامه‌ دارد كوسه‌ها را تزيين‌ كند مهر نوش قربانعلی- به وقت البرز was last modified: می 28th, 2007 by Pooya Azizi

فرامرز سلیمانی

 شعر, شعر مهاجرت  دیدگاه‌ها برای فرامرز سلیمانی بسته هستند
مه 262007
 
فرامرز سلیمانی

پرسپکتیو ناتمام موزه ی مترو پالیتن از دفتر نیویورکی ها وقتی به شهر ما اومدی می برمت موزه ی مترو پالیتن / توخیابان پنجم / پشت سنترال پارک جلوی اون در بزرگ اهنی می شونمت پای پله های عریض و طویل و حجم ساده ی انتظار توی باغچه ها و چمن سبز همسایه فرامرز سلیمانی […]

مه 262007
 
بهاره رضایی

“کمی پشت صحنه ی ادبیات بافیلترقوی” برج مرا قبت سلام! موقعیت خودم را اعلام می کنم: کمی خسته مقدار متناوبی زخمی شدم در چند مایلی این جو خطرناک بدون کلاهخود و زره توی خاکریزهای کلمه غلت می زنم بهاره رضایی was last modified: می 26th, 2007 by Pooya Azizi

مه 262007
 
زنده یاد علی اخگر

جنون آخر جوانى لعنت به تو(( پدر)) که پرنده هاى مرده پيش پاى پنجره پوسيدند و دست هاى تو چيزى را ثابت نمى کنند ! زنده یاد علی اخگر was last modified: می 26th, 2007 by Pooya Azizi

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي