انتظار……- گیل آوایی

 شعر, شعر مهاجرت  دیدگاه‌ها برای انتظار……- گیل آوایی بسته هستند
ژوئن 132007
 

طراوت نگاهت خیال سردٍ گریزان را مئ بهاراند! بگو کدام شب بئ تو بودن را به آفتاب خیزان آغوشت خواهئ گشود که بئ تابئ تندر وار مئ باراند این بیدارٍهمیشه در انتظارت را انتظار……- گیل آوایی was last modified: ژوئن 13th, 2007 by Pooya Azizi

مه 292007
 
رباب محب

حس ، برخاستن ِ هر روزه ست در کفه های ترازوت : « ر» : روايت ِ تا ابد دويدن « ب » : بالاتر از سر خود سر کشيدن « الف » : اغاز ِ بي کلاه ِ سری که باد بردش « ب » : بازگشت به نقطه ی ِ اول يعني : […]

فرامرز سلیمانی

 شعر, شعر مهاجرت  دیدگاه‌ها برای فرامرز سلیمانی بسته هستند
مه 262007
 
فرامرز سلیمانی

پرسپکتیو ناتمام موزه ی مترو پالیتن از دفتر نیویورکی ها وقتی به شهر ما اومدی می برمت موزه ی مترو پالیتن / توخیابان پنجم / پشت سنترال پارک جلوی اون در بزرگ اهنی می شونمت پای پله های عریض و طویل و حجم ساده ی انتظار توی باغچه ها و چمن سبز همسایه فرامرز سلیمانی […]

مه 262007
 
خیرالله فضلی

رنج تاریخ تولد ندارد که نوشته اید۲۹ـ۱۲ـ۵۸ ..اسم وفامیل نداردکه گذاشته اید خیرالله فضلی …از پله ها برگرد.. به پشت بام نمی رسد ارثي كه ميبرم.. يك اسم و فاميل به همه ميرسد… جنوبي از شهرستان خنج ساکن ابوظبی.. اینجا چتر برای باران نمیفروشند جبراً چتر برای آفتاب می خریم..چیز زیادی ندارم: دیپلم علوم انسانی..چند […]

مه 232007
 
مریم هوله

خواب چسبناک پروانه در تبعید گلی که دیروز برایت پست کردم / در راه پژمرده این اساس ِ تبعیدست، می دانم! اما ساقه اش را بو کن! هنوز دارم به سمتت می آیم.. ** مریم هوله was last modified: می 23rd, 2007 by Pooya Azizi

مه 162007
 
فریبا شادکهن

“فتح” آتش از استخوانم بيرون می جهد بيرقی در امتداد باد… ناقوسها می نوازند و كفن های تازه مرده عروس می شوند با جمجمه هايي شكفته در دستانشان فریبا شادکهن was last modified: می 16th, 2007 by Pooya Azizi

دسامبر 042006
 
شعر تازه از شیما کلباسی

ساندیسها که برنده شدند من و برادرم با دمپایی و دست در دست پدر دوطرف او پیاده می رفتیم تا از بقالی محل ساندیس بخریم نه مثل حالا که سگ صاحبش را نمی شناسد و بچه پدرش را! که دست دخترت در دست، صاحب ماشین بلندش می کند و حالا کووووووو …. پدر و مادر […]

نوامبر 142006
 

“آوای عصیان” برای نادیا شاعرفقید افغانی و برای شعر فریاد بی آوا صدایِ گام هایِ سردِ عصیان است. به اینجا می رسیم از راه اینک خستگانی چند دامن از تشویش آورده چه دردآلود شعری از ر.رخشانی was last modified: نوامبر 14th, 2006 by Pooya Azizi

R.Rakhshani ر. رخشاني

 شعر, شعر مهاجرت  دیدگاه‌ها برای R.Rakhshani ر. رخشاني بسته هستند
سپتامبر 082006
 
R.Rakhshani   ر. رخشاني

ریزها برای هوشیاری ظریف مان برا ی خوشبختی برای حدیث دوستی , بر ریزها می نویسم گنجینه ای از یاد در گزینش سیاره هاست ؟ R.Rakhshani ر. رخشاني was last modified: سپتامبر 8th, 2006 by Pooya Azizi

سپتامبر 022006
 
R.Moheb

عکس های رتوش شده را نبش قبر مي کنم زن يا مرد. هفت ساله يا هفتاد ساله ، فرقي نمي کند در سايه ی ِ دروغهاشان پير شده اند – ملوانان ِ خسته ی ِ ساحل همه ی ِ دريا ها R.Moheb was last modified: سپتامبر 2nd, 2006 by Pooya Azizi

© 2025 MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي