زنده یاد علی اخگر

 شعر
مه 262007
 
جنون آخر جوانى

لعنت به تو(( پدر))
که پرنده هاى مرده
پيش پاى پنجره پوسيدند
و دست هاى تو
چيزى را ثابت نمى کنند ! من اين را
در آخرين ماه مرداد ماه
فهميده ام
که تمام عمر
مردادهاى تو سى روزه بوده اند
اين صبح ها
و اضافه شدن به اذيت آفتاب
اين عصرها
وحساب زيان هاى انسان تو
اين شب ها
واين همه شب ريخته زير دست وپا
من دست خطى از خدا دارم
که به من فرمان مى دهد
عليه تو شورش کنم
چرا که در ملکوت
شهرى به نام تو ويران شده است
حالا صدايى هست
که زمزمه مى کنم
زير زبان ماه
مزه
ى تازه ى حرام زاده گى را
و صدايى هست
به کورى ى چشم تو
که به من فرمان مى دهد
در ممنوع ترين سيب
دندان فرو ببرم
و
صداى ديگرى هست
از جنس گوشت وپوست و خون
جايى ميا ن سنگ و سختى ى صلب تن ام
که رو به مهم ترين ماه مرداد ماه
عربده مى کشد که
لعنت
به(( تو))
پدر

  2 دیدگاه به “زنده یاد علی اخگر”

  1.  

    علي حالا تو كجايي بايد جايي بالاي زمين در حال چرخ زدن باشي وبه ياد من مي اوري كه شب شعر تابستان 80 در شهر بازي شهركرد با جنوني كه در صدايت بود شعر جنون اخر جواني راخواندي كاش بودي و ما را تنها نگذاشته بودي

  2.  

    قرار بود بياايي شهر ما با پژمان . منتظر بودم . پژمان زنگ زد گفت علي تصادف كرده و توي كما ..

    ….
    هنوز وقتي غزل هاي قديمي ات را برايم توي اردوي شمال مي خواندي به ياد دارم
    "بالا بيار سر بتوانم ببوسمت".
    علي منتظر ت هستم

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي