گیل آوایی
مارس 182007
زیبا روئ آن سوئ آبها

که برق نگاهت
خورشید را هر بامداد
از این سوئ
مئ کشاند
تا طلوع دیگرئ
از نگاه گرم تو
وام گیرد
بگو
بگو
آفتاب خیران تو
از پیاله جانم
در کدام بامداد است
که جان گیرم
از این شب سمج زمستانئ
تا یخبندان همه فصول را
در آفتاب نگاهت
به فریادئ مستانه
آب کنم!
یک پاسخ به “گیل آوایی”
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.
be del neshast, ziba bood