دوازده گل سرخ–مهناز بدیهیان

 شعر
فوریه 132007
 

دوازده گل سرخ
با توام همخونه بیدار شو، ولنتاین است !
تو هم که مثل کدوی تنبل تا نیمه های ظهر
در لابلای ملافه ی عرق کرده ات
با صدایی گرفته از خرخر شبانه
غلط می زنی بی وقفه در این صبح عاشقان!
بیدار شو زود تر
شاید “یو.پی.اس”
گلدان گلهای قرمزو یک جعبه ی شکلات آورده باشد..

ای کاش دوازده گلسرخ باشدو شکلاتی بشکل قلب.
و کااش وقتی “یو.پی.اس” در می زند
من پیرهن قرمزم به تن با کفشهای صورتی به پا
و آن گل سرخ پلاستیکی که سال پیش خریدم
در موهای قهوه ایم جلوه گر شود.

امروز می گویند “ولنتاین” است
و من از دیروز تا بحال صد بار عاشق شده ام
و درست مثل ماشین حساب ، عشق را اندازه می زنم
و تمام شب چهر ه ی این همه معشوق
ار چاق و کچل گرفته تا آن سرو قد بلند.

از آن دروغگوی بی همه چیز
تا آن عارف عاشق
از جلوی چشمم عبور می کنند.
من اما کاری به این حرفها ندارم
فقط منتظر دوازده گل سرخ و بسته ی شکلات مانده ام.
چون فکر می کنم هنوز یکنفر عاشق من است
آن یکنفر با دوازده گلسرخ……
—–
“یو.پی.اس” سرویس پست فوری در آمریکاست.

  6 دیدگاه به “دوازده گل سرخ–مهناز بدیهیان”

  1.  

    سلام سرکارخانم بدیهیان
    امیدوارم همیشه اینچنین سرشارباشید آرزوی سلامتی شمارا ازخداوند بزرگ دارم . با احترام به شما وکورش عزیز کاملا" با نظر ایشان موافقم .

    فرزاد شجاع
    تقدیم به ماه مگ
    آسمان پرازراز است
    من
    نگاهم راازستاره ها می دزدم
    شاید
    به اشک هایت بیایم و
    بین دریاوماهی ها
    فاصله ای نباشدتا زمین
    مادرم همواره می گفت:
    ترس
    عاشقانه نیست و
    آینده
    ازهیچکس نمی ترسد
    به خاطر بسپار
    که تاعمق وجودت رسوخ می کنم.
    اعتمادم راتقسیم کن
    طبیعی نیست اتفاقات خود بخود
    تابجنگم باعشق و
    نترسم از سوراخ هایی که پرازموریانه است.

    5/9/85

  2.  

    salam khili khobe

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي