درباره ی شعر “از فکر تا فکر” از: علی- بابا چاهی

ژانویه 012007
 

شما به كاريزما اعتقاد داريد؟…من دارم….خودِ كاريزما را ندارم ها!….اعتقاد دارم اصلن به اين ماجراي پتانسيلِ بگير – نگيرِ اسم در كردن و نكردن…من به يك جور كاريزماي دو سويه معتقدم.اتفاقن هر دو سويش هم بر……

  یک پاسخ به “درباره ی شعر “از فکر تا فکر” از: علی- بابا چاهی”

  1.  

    من بازی می کنم که باز بازی نکرده باشم وتو نگیر که این بازی باز از فرط آنست که به بازی گرفته شده ام وبگیر در ساز بازی ساز من دمیده ام.
    پندار را مپندارکه رندی بازی ساز باز مرا چنان گیج کرده است که بازی را
    از بازی نخست باز نمشناسم.به هر شکل بند هم که نباشد ما خود هم بندیم و هم بازی که این نیزنوع پیچیده ای از بازی است.

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي