محمود معتقدی–اطلسی ها را نیزدوباره خبر کنید

 شعر
نوامبر 222006
 

برای خواهران عشق ومرگ

اطلسی ها را نیزدوباره خبر کنید

سنگ و

همین سا ر

دوبا ره بخوا ن

چقد ر

د ور ا زهم و

با هم

به نجا ت تو

پروا زمی کنیم

دیگر

چه کسی

سرزمین ها ی گودال و

مرگ

به سطرها ی تو

باز می آورد

زیرا که :

نفس سنگ و
آوا رسا ر

شاید

تما م گنا ه تو

این بود

آه

شرقی شا م ها ی این د یا ر

اکنون

بر شانه ها ی سرخ تو

چه می رود

عطر بوسه ای

آوا ز گلسرخی

یا

حکایت دا سی و

آغوش سنگی کبود

هنوز

گریه ا م می گیر د

ا ز این همه

سکه ها ی درشت مرگ

انگا ر

خواب پولکی ست

گلگون

همسایه شب پیراهن ات

لطفا

نگا هش کنید

چه پاییزی

ا ز حس ا و

ذ ره

ذ ره

فرو می با رد

زن و

سنگ

من و

سنگ

سنگ و

کیفری

به عقوبت باران

اطلسی ها را نیز

د وبا ره

خبر کنید

محمود معتقدی

  یک پاسخ به “محمود معتقدی–اطلسی ها را نیزدوباره خبر کنید”

  1.  

    مولفه های این شعرنشان می دهدکه چگونه می شوداز نحو"syntax"مستمل جهت تولید عناصر زیباشناختی نو گریخت بی آنکه اسیر بی بند باری بازی هایی شد که در چنبره هیچ دست و پامی زنند.
    محمود عزیز ممنون!

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي