
خط کشی های خیابان بوی واکس می دهند / در عرض
( گاو مش حسن به گاو میش ارتقا یافت | وقتی حاجی شد و چرم صادرکرد )
و طولی نمی کشد / عرض کنم
خط من
خط تو
آخر خیابان نقطه می شوند / گریز از مرکز
( امان از فیزیک / تکش به تن ِ ورزشی و ادبیات هم| در زده است ) حالا من و تو
کپی برابر اصل می کنیم / در عرض
( زیرا کسی نیست | اصل در اصل )
و به خط / خط به خط
راه می شویم راه به راه
و خر را به راه می کنیم ( ! )
راه راه
که هنوز هم
گور نداشته ی خر است و
فاتحه ی شب ِ جمعه | برقرار
( سنتی که هنوز دراز است و ( به آنجای خر مراجعه شود
گور ِ خر با چاره
راه راه ِ زندانی را
جنگل بهانه کرده است
( هیس| حالا تو هنوز هم لاتین را به کفش اسپورت بشناس در مارک )
2 دیدگاه به “شعری از سهیل پاشازاده”
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.
خیلی کم پیش میاد برا فهمیدن یه متن (متن!) بیشتر از یک دفعه بخونمش..شما شدید یک استثنا
دمت گرم حال کردم