چند شعر از محمد علی الیوسفی شاعر و نویسنده ی تونسی / ترجمه : حمزه کوتی
من هیچ جنگی را باور ندارم چند شعر از محمّد علی الیوسفی شاعر و رمان نویس تونسی
ترجمه : حمزه کوتی
ــــــــــــــــــــــــ
تابستان ِ تاراج
پدر بزرگ ِ من
تاریخ نگار ِ قرنی ناقص شد
و آن را از دو شاخ اش گرفت .
ای کاش برای من
تابستانی را وصف می کرد
که تاریخ از یادش برده است .
ـــــــــــــــــــ
سکوتی در سیاق عادی
به سکوت خو گرفته ام ، تنها برای اینکه از شجاعت نومیدان می ترسم . ( آنان به من یاد دادند که با عزّت بایستم ) . در تاریکنای ِ درون ِ خویش وارد می شوم ، مثل بزدلی حقیقی که مادرش او را در خانه ی ترس زایید ؛ و آنگاه دست های نومیدی او را بر گرفت . من هیچ جنگی را باور ندارم ؛ و تاکنون هرگز ، چون باروتی فشرده بیدار نشدم .
ـــــــــــــــــــ
عین شمّاس : چشمه ای که کودک بود
چشمه ساری که مرا کودک دید : جریان آب و پرش ِ جانبی تا خرچنگ را از دست بداد .
دیشب ، وقتی که مرا دیدار کرد ، مرا با آب ِ کهن ایستاده دید .
ـــــــــــــــــــ
اوقاتی برای شکار
گاهی چنین می پندارم که مرا جهانی ست که بدون هیچ رغبتی در آن زندگی می کنم . تنها برای اینکه دروغ بپندارم آنچه را که دیگران باورش می کنند . اما باز هم چون آنان دروغ ساز می کنم : با بیداری تله هایم ، بیدار می شوم . برای سگ هایم سوت می زنم و به شکار می روم .
ـــــــــــــــــــ
پرنده ی صدا
هنوز هم بر کتف ِ من پرنده ای است که فریاد می زند :
این شهرها ، ما را گم می کنند و می مانند .
ـــــــــــــــــــ
یک پاسخ به “چند شعر از محمد علی الیوسفی شاعر و نویسنده ی تونسی / ترجمه : حمزه کوتی”
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.
شكرا للأخ حمزه کوتی على ترجمة بعض قصائدي